eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کجاست آن منِ سنگی نگو نمی‌دانم آهای آینه این من, منم که بارانم؟ چه بی‌حواس شدی استکان چایی من رفیق کهنه، دمت گرم، کم بسوزانم چقدر خاک گرفتی و تار می‌بینی ببخش شیشه‌ی ماشینِ من که حیرانم دوباره رد شدی از این بریدگی رفتی چقدر گیچ شدی! خب بپیچ فرمانم سر کلاس نشستی و شعر می‌گویی! عنان‌گسیخته خودکارِ نابفرمانم نگرد در پی تقصیر این و آن، چه شده؟ تو عاشقی علی آقا؟! بعید می‌دانم... کدام پیچش مو را خیال باف شدی اگر غرور نداری، بگو پریشانم.. کدام خط لب از شعر اعتراض تورا کشیده است به این عاشقانه‌ها جانم تو در نگاه منی ای...تو جنی یا انسی؟ چگونه در همه‌جایی همیشه‌مهمانم که بی‌مقدمه در حرف‌هام می‌آیی که بی‌موخّره من از تو شعر می‌خوانم
نام تو مگر چیست؟ که شرط ضربان است. خونیست ،که در رگ رگ ابیات نهان است از رایحه ی عطر تو، قارونم و بی شک هرم نفست،، ناب ترین گنجِ زمان است لبخند تو مشهور ترین سیب بهشتی ست از طرحِ لب توست که حوا نگران است تصویر دوتا مردمک چشم تو انگار_ نیلوفر آبیست که در آب روان است این آتش عشق است، که در هر غزل من گلواژه ی "تو" مایه ی آرامش جان است. از عشق تو دیوانه ترین شاعر شهرم "چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است"
تقسیم میکنی و چه سهم برابری ست.. دردت برای ماست،دلت پیش دیگری ست...
لعنتی یک نفرم،قدرت من کافی نیست تک و تنها وسط لشکر مویش گیرم
یخ بسته بود پیکره‌ی اشک‌های ماه در چشم‌های سرخ چراغ چهارراه می‌رفت در سفیدی چشمان گربه‌ها با سرفه‌های یک کامیون دوده‌ی سیاه شهری خبر نداشت به جز چند مورچه از مرگ موش‌های سرازیر رو به چاه در دستبند یک علم گاز رفته بود دستان یک دوچرخه‌ی خاکی به اشتباه . می‌گفت بغض دخترکی کو گل سرم؟ آوای یک کلاغ می‌آمد که قاه قاه! یک یاکریم از دهن گرم دودکش می‌گفت با گلایه که کو کو پناهگاه جرمِ جنون و خودکشی بادبادکی افتاده بود گردن یک سیم بی‌گناه دنیا به چشم آدم برفی سیاه بود پوشانده بود روی دو تا دکمه را کلاه اما هنوز کاج جوان ایستاده بود با چشم‌های سبز و پر از شوق، روبه‌راه لبخند می‌زدند دو تا ناودان به هم چون آب‌زیرکاه نبودند هیچ گاه با اشتیاق نامه‌ی 《سرباز》پست شد از بی‌قرارگاه به امید یک نگاه