چشم در چشم و لبت را به لبم میدوزی
آتش عشق چنین یکسره می افزوزی
گفته بودند به چشمان تو کم خیره شوم
گر به تورت بخورم نیمه شبی، یکروزی
حس چشم تو قشنگ است جنون انگیزست
پر طلسمات و پر از عاطفه مرموزی
درک در مکتب عشاق فقط مردودی است
چونکه تدریس بود مبحث عشق آموزی
هرکه در عرصه عشق تو شبی نرد انداخت
جفت شش هم که بیارد نکند پیروزی
آهوی چشم تو برده است فقط صبر و قرار
مثل آن پرتو ماهی که بگیرد یوزی
بازی عشق دو سر باخت بوَد غره مشو
دل که از ما ببری تازه خودت میسوزی
#علی_مظفر💐💐💐
در کنج دلم، محبت و کینه یکی است
دیوار شب سیاه و آیینه یکی است
چون هست کسیکه با لبش خنده کنم
پس شنبه و یکشنبه و آدینه یکی است
#علی_مظفر
ما دار و ندار خویش را گم کردیم
پاییز و بهار خویش را گم کردیم
آنقدر عقب جلو شده ساعت مان
هنگام قرار خویش را گم کردیم
#علی_مظفر