eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پس ز جان بر خواهر استقبال ڪرد تا رخش بوسد، الف را دال ڪرد همچو جان خود، در آغوشش ڪشید این سخن آهسته بر گوشش ڪشید ڪاے عنان گیر من آیا زینبی؟ یا ڪه آه دردمندان در شبی؟ پیش پاے شوق، زنجیرے مڪن راه عشق است این عنانگیرے مڪن با تو هستم جان خواهر، همسفر تو به پا این راه را ڪوبے، من به سر خانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهے مردانه باش جان خواهر در غمم زارے مڪن با صدا بهرم عزادارے مڪن معجر از سر، پرده از رخ وامڪن آفتاب و ماه را رسوا مڪن هست بر من ناگوار و ناپسند از تو زینب گر صدا گردد بلند هر چه باشد تو علے را دختری ماده شیرا، ڪے ڪم از شیر نری؟ با زبان زینبے شاه آنچه گفت با حسینے گوش، زینب مے شنفت با حسینے لب هر آنچ او گفت راز شد به گوش زینبے بشنید باز گوش عشق، آرے زبان خواهد ز عشق فهم عشق آرے بیان خواهد ز عشق با زبان دیگر این آواز نیست گوش دیگر، محرم اسرار نیست اے سخن گو، لحظه یے خاموش باش اے زبان، از پاے تا سر گوش باش تا ببینم از سر صدق و صواب شاه را زینب چه مے گوید جواب؟ گفت زینب در جواب، آن شاه را ڪاے فروزان ڪرده مهر و ماه را عشق را از یک مشیمه زاده ایم لب به یک پستان غم بنهاده ایم تربیت بوده ست بر یک دوشمان پرورش در جیب یک آغوشمان تا ڪنیم این راه را مستانه طی هر دو از یک جام خوردستیم می هر دو در انجام طاعت ڪاملیم هر یڪے امر دگر را حاملیم تو شهادت جستے اے سبط رسول من اسیرے را به جان ڪردم قبول ࿐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ࿐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌