حس میکنم در چشمِ تو موجِ غضب را
تا کی فرو میبندی از ما لعل لب را؟
در ظلمت تنهاییام دل بر تو بستم
بشکن به نورِ خنده تاریکی شب را
کامِ من از هجران تو تلخ است، ای کاش
شیرین کنی این روزگارِ پُرتعب را
در عمق جانم مانده رازِ آتشینی
باید بسوزی تا بفهمی اوج تب را
یک لحظه در پای کلاس تو نشستم
آموختم، از شیوهی مهرت ادب را
#فاطمه_دستجردی
در پاسخِ دلبستگیام، غرقِ سکوتی
تا کی من از این عادتِ تو چشم بپوشم؟
#فاطمه_دستجردی