خودکار داشت روی ورق می نوشت: مرگ
با حوصله گره زده بودم طناب را
هر کس سوال داشت چرا؟میتواند از
دیوارهای خانه بپرسد جواب را
این زن برای کشتن کابوسهای خود
با گریه شسته حافظهی تختخواب را
خودکار مینوشت:"دمی فارغ از جهان"
من توی جام ریخته بودم شراب را
هر بار به سلامتی صبح میزدم
دیگر ولی نخواهم دید آفتاب را
دیگر امید آمدن هیچ زندهای
بهتر نمیکند من و حال خراب را
از جبر خسته، منتظر هیچ احتمال
باید که انتخاب کنم انتخاب را
#فاطمه_اختصاری
@abadiyesher