عیبی ندارد اینکه تنهایی و بی مایی
اما مبادت هیچگاه احساس تنهایی
فرقی ندارد سرو یا که سبزه ی جویی
حال دلت سرسبز ،در هر جوی و هر جایی
گر بذرِ زیرِ خاک یا که غنچه ای در لاک
سر در دل افلاک باشی پُر شکوفایی ...
گر من تو را پیدا نمی کردم یقین دارم
چیزی نمی دیدم در این دنیا تماشایی
در دست چرکین گدا دیدم طلایی ناب
گفتم دریغ از قسمتت ای اوج زیبایی
از وعده ای ساقی، دلِ دلخستگان پر کن
هرچند من لبریز امروز و تو فردایی
هرچند آغوشم تو را هرگز نمی یابد
هستم پلنگت تا ابد ای ماه رویایی
#فرامرز_میرشکار
برای محمد علی بهمنی عزیز:
شعر نَه...روی مُصَفّای تو پیدا میکرد
اوکه در هر غزل، آئینه ،مُصَفّا میکرد...
گرچه در محفل ما ، جمع ، غزل میگوید
رفت آن کس که غزل از دل تنها میکرد...
آنکه از بهر خودش تنگ شود سینه کجاست؟!
آه و صد آه از آن یار که غوغا میکرد...
گرچه کم بود هوا تا که نویسد از تو
به هوای تو به هر گریه غزلها میکرد...
غیر دلتنگیاش از بغض فرو خورده نبود
گله.ای گر دلش از تنگی دنیا میکرد...
«تو همانی که دلم لک زده لبخندش را»
عشق بود و لب خود رابه غزل وا میکرد...
رفتهای تا ابد و شعر تو برجا مانده
از ازل شکر، غمت فکر دل ما میکرد...
هیچ از عالم ویران نتوان برد برون
غیر یاد تو که آبادی دلها میکرد...
«گلهای نیست من و فاصله ها همزادیم»
از ازل ، مرگ ،حسودی دو شیدا می کرد ...
#فرامرز_میرشکار
@abadiyesher