چشم های مهـربـانت، بـوی باران می دهد
دست هایت وعـدهٔ سردِ زمستـان می دهد
مهـربـانم واژه هـایت را بـه من آغشته کن
گرمیِ احساسِ من بـه بـاورت جان میدهد
#فرهاد_حامد
مطمئنم عکس من را بوسه باران کرده ای؛
از خدا پنهان نبود، از من چه پنهان کرده ای؟؟
#فرهاد_حامد
😳😳😉
بگذریم از من و تو جانِ من از ما چه خبر؟
از شبی که نرسیده است به فردا چه خبر؟
از غروبی که نگاهم به نگاهت افتاد
از دل انگیزیِ آن خیره شدن ها چه خبر؟
از همان سایه ی مشکوک که شاید من بود
از شب و پنجره ی رو به تماشا چه
خبر؟
از نشستن به هوائی که کسی می آید
از غم انگیزترین لذت دنیا چه خبر؟
چند وقتی ست که من هم به تو می اندیشم
بی خیال من و تو جان من از ما چه خبر؟
#فرهاد_حامد
از نشستن به هوایی که کسی میآید
از غمانگیزترین لذتِ دنیا چه خبر؟!
#فرهاد_حامد