eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کارِ جنونِ ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی...
تیر و کمان عشق را هر که ندیده، گو ببین پشت خمیده ی مرا، قد کشیده ی تو را
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را...
کارِ جنونِ ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی...
دل به نگاهِ اولین، گشت شکار چشم تو زخمِ دگر چه می‌زنی صیدِ به خون تپیده را؟
. روزی اگر ببینم             خود را بر آستانت دیگر کسی نبیند             جان را در آستینم
💚🍃 با هیچکس به کشتنِ من مشورت مکن ترسم خدا نکرده پشیمان کند تورا... 😂😂
مگو در کوی او شب تا سحر بهرِ چه می‌گردی ... ؟! که دل گم کرده‌ام آنجا و می‌جویم نشانش را ... ! 🌴🕯🌴
ای خوشا وقتی که بگشایم نظــر در روی دوست سر نهم در خط جانان ، جـــان دهم بر بـــوی دوست!
گر عارف حق‌بینی چشم از همه بر هم زن چون دل به یکی دادی، آتش به دو عالم زن
ربود هوش مرا چشم او به سرمستی
ربود هوش مرا چشم او به سرمستی
آشفتگان عشقت گیرم که جمع گردند جمع از کجا توان کرد دلهای پاره پاره
🍃🌼🍃 🌼🌸 🍃 عمرگذشت، وز رخش سیر نشد نظاره‌ام حسرت او نمی‌رود از دل پاره پاره‌ام 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃 @abadiyesher
بجز وصال تو؛ هیچ از خدا نخواسته‌ایم که حاجتی نتوان خواست از خدا جز تو
عمر گذشت وز رُخش سیر نشـد نظاره‌ام حسرت او نمی‌رود از دل پاره پاره‌ام...
خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
ڪَفتم ڪہ ڪَرفٺ " آتشِ عشقِ" تو جهاݧ را... ڪَفتا "صفتِ عشـقِ" جهان ‌سوز ؛ چنین اسٺ..!!
عمر گذشت وز رُخش سیر نشـد نظاره‌ام حسرت او نمی‌رود از دل پاره پاره‌ام...
گویند که در سینه غم عشق نهان کن در پنبه چه‌سان آتش سوزنده بپوشم؟
تو از قبیله خوبانِ سست پیمانی من از جماعتِ عشاقِ سخت پیوندم
گفتم از دیوانگی زلفش بگیرم،عشق گفت لایق این حلقه‌ی زنجیر هر دیوانه نیست!
من آن شهرم که سیلاب محبت ساخت ویرانم تو آن گنجی که در ویرانه دلها وطن داری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هرمریضی‌ که‌ طبیبش‌ تو شکرلب‌ باشد بهتـر آن اسـت که بهتــر نشـود احوالَش
14.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ سوزنِ فکرت شکست رشته‌ی طاقت گسیخت بس‌که ز نو دوختم، چاکِ گریبانِ دل... 💚
قدم به کوچه ی دیوانگی بزن چندی که عقل برسر بازار عشق حیران است....
گفتم آباد توان ساخت دلم را گفتا ‌حسن این خانه همین است که ویران ماند! ‌
تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را... ‌🆔@abadiyesher
تا شکنِ زلف توست، سلسله جنبان دل جمع نخواهد شدن ، حال پریشان دل شوق تو در هم شکست، پنجهٔ شاهین صبر عشق تو لشکر کشید بر سر سلطان دل کار من آمد به جان، از ستم پاسبان رفتم از آن آستان، جان تو و جان دل چاره هر درد را ، خلق به درمان کنند درد تو را کرده عشق، مایهٔ درمان دل گرچه صبوری خوش است در همه کاری ولی کردنِ صبر از رُخَت ، کی شود امکان دل؟ دل به تو بربست عهد، کز سرِ جان بگذرد جان گران مایه رفت بر سر پیمان دل در طلب چشم تو دور به آخر رسید آه که آن هم نشد حاصل دوران دل رشتهٔ عقلم گسیخت بر سر سودای عشق گوهر اشکم بریخت بر در دکان دل سوزن فکرت شکست، رشتهٔ طاقت گسیخت بس که ز نو دوختم چاک گریبان دل عمر فروغی گذشت، کام دل آخر نیافت گر تو مرادی ولی، وای ز حِرمان دل... @abadiyesher
دوش در خواب، لبِ نوشِ تو را بوسیدم خوابِ ما بِه بُوَد از عالمِ بیداریِ ما...! 💚 @abadiyesher