کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش
جوان شد پیر، گل شد سربهزانو، بید شد مجنون
#فاضلنظری
پس چه هستی ای فلک، گردور باطل نیستی
چیستی ای عمر، گر زهر هلاهل نیستی
زهر نوشاندن هم ای تقدیر بی آداب نیست
من به قسمت راضی ام اما تو عادل نیستی
در وفاداری ندیدم هیچکس را مثل تو
ای غم از حال دلم یک لحظه غافل نیستی
گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول
لحظه ای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی
هر که با من بود روزی دل برید از من، تو نیز
دل به رفتن می سپاری، گرچه مایل نیستی
گفت: روزی بازمیگردم، فراموشم مکن
گفتمش: در بی وفایی نیز کامل نیستی '!
#فاضلنظری
💚🍃
مپرس شادی من حاصل از کدام غم است
که پشت پرده ی عالم هزار زیر و بم است
اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی
که آنچه کاخ تو را خاک میکند ستم است
خبر نداشتن از حال من بهانه ي توست
بهانه ی همه ظالمان شبیه هم است
کسی بدون تو باور نکرده است مرا
که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ی ما هنوز یک قدم است
#فاضلنظری
🍃🌼🍃
🌼🌸
🍃
به عکسهای خودم خیرهام، کدام منم؟
زمانه خاطرههای مرا کجا برده است؟
#فاضلنظری
🍃
🌼🌸
🍃🌼🍃
@abadiyesher
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار
خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما
#فاضلنظری
آبادی شعر 🇵🇸
خدا برای چه یک روح با دو جسم سرشت
مرا برای جهنم، تو را برای بهشت
من و تو هر دو به یک صورت آفریده شدیم
یکی در آیینه زیبا، یکی در آیینه زشت
گمان مکن که تو مختاری و جهان مجبور
که اختیار تو را هم خدا به جبر نوشت
اراده ای است به گمراهی و هدایت ما
کدام معبد و مسجد؛ کدام دیر و کنشت؟!
اگر بناست بمانیم زیر این آوار بگو
دگر نگذاریم خشت بر سر خشت
#فاضلنظری
ازمشࢪقِنگاهِتُـوخوࢪشیدمۍدمَد
صُبحۍڪھباتُـومۍشودآغـاز
دیـــــــدنۍســـت...!
#فاضلنظرے
خبر داری که شهری روی لبخند توشاعر شد؟
چرا اینگونه، کافرگونه، بیرحمانه، میخندی؟!🌱
#فاضلنظری
مپرس شادی من حاصل از کدام غم است
که پشت پرده ی عالم هزار زیر و بم است
اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی
که آنچه کاخ تو را خاک میکند ستم است
خبر نداشتن از حال من بهانه ي توست
بهانه ی همه ظالمان شبیه هم است
کسی بدون تو باور نکرده است مرا
که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ی ما هنوز یک قدم است
#فاضلنظری
دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است
دل بریدن گاه تنها راه عاشق ماندن است!
#فاضلنظری
🆔@abadiyesher
شور دیدارت اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه!
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل، یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد
یکی از ما دونفر کشته به دست دگری است
باش تا کار من و عقل به فردا بکشد
زخمی کینهی من! این تو و این سینهی من
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد
حال با پای خودت سر به بیابان بگذار
پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد
#فاضلنظری
@abadiyesher