eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مرغ تدبیرم به سوی بام وصلش می‌پرید از قضا در راه بال مرغ تقدیرم شکست
بر لب استغفار و در دل نقشِ روی و زلفِ یار بت درون پیرهن می‌پرورد ایمانِ ما...
در حیرٺم ڪه دیده از او بر نداشٺم دل را چگونه برد ڪه چشمم خبر نداشٺ...!!
گشته چون آینه روشن، دل بی‌کینه‌ی ما تا فتد عکس جمال تو در آیینه‌ی ما غمزه‌ات ناوکِ بیداد نیاورده به زِه؛ دل به خون گشته ز مژگان تو در سینه‌ی ما گرمی سلسه‌ی عشق ز داغ دل ماست گوهرِ درد بَرَد عشق ز گنجینه‌ی ما عشق، پیوسته به تعلیم جنون مشغول است رسم آزادشدن نیست در آدینه‌ی ما دوش بودیم ز وصل تو چو «قدسی» محروم هست تا روز جزا حسرت دوشینه‌ی ما...
بی تو ضعفم بود غالب، مرده‌ام پنداشتند مژده وصلت رسید و اضطرابم زنده کرد
‌روزِ قیامت هر کسی در دست گیرد نامه‌ای من نیز حاضر می‌شوم تصویر جانان در بغل
أحسنت👌🍃 ‏دل حسرتِ دیدنِ تو دارد خرسند نمی‌شود به پیغام!..
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ در حیرتم که دیده از او بر نداشتم دل را چگونه بُرد که چَشمم خبر نداشت؟ ━━━━💠🌸💠━━━━
در حیرتم که دیده از او بر نداشتم دل را چگونه برد که چشمم خبر نداشت!
بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا کن دلم را طاقت غم ده، سرم را گرم سودا کن شب تنهایی‌ام مشرق ز یادش رفته، ای گردون رهی دیگر برای مطلع خورشید پیدا کن گل خودروی من، آهنگ سیر بوستان دارد برو ای دیده و در چشم نرگس خویش را جا کن مرا خوانی به بزم خود، دهی پهلوی غیرم جا خسک در دیده‌ام ریزی و گویی گل تماشا کن اگر خواهی که ره بیرون بری از شام تنهایی برو چون آسمان هر صبح خورشیدی مهیا کن
در حیرتم که دیده از او بر نداشتم دل را چگونه بُرد که چشمم خبر نداشت؟!
آن که می‌خواهد غمی بردارد از روی دلم کاش دل را از شکاف سینه‌ام بیرون کند... : @abadiyesher