ازم پرسید : چرا هر روز که میگذره ، غمش بیشتر میشه ، غم نداشتنش ، غم نبودنش ، هر روز که میگذره احساس میکنم جای دستاش تو دستام خالیه ، هر دقیقه که میگذره
جای خالیش کنارم تو ذوق میزنه ، پرسید :
من که رفتم تا فراموشش کنم
چیشد پس؟
بهش گفتم :
فراموشی این روزا معنا نداره ،
هیچکس واقعا و از ته دلت فراموش نمیشه ،
فقط میتونی جایگاهشو تو قلبت عوض کنی ،
میتونی بفرستیش تَه قلبت !
و مواقعی که تنهایی بشینی آدمای قلبتو مرور کنی ، و فکرکنی کی خنده اورد رو لبات ،کی اشک اورد تو چشمات ،
بهش گفتم : روزی میرسه که با آدمای ته دلت تنها میشی ، خلوت میکنی و حرف میزنی ،
میرسه روزی که باخودت میگی فراموشم کرده ،
یه روز اونم تو رو از ته قلبش میاره جلو چشماشُ نگاهت میکنه
و با بغض میخنده و میگه :
فراموشم کرده ؛
” ولی واقعیتش اینه که نه!
اونچه که فراموش میشه فکر کردن بهشه
نه خودش!”
#مائده_زمان
رَج به رَج می بافم
خیالت را
می شود بیایی
این دوست داشتن را
دورِ گردنت بیاندازم؟
#مائده_زمان
کاش زودتر به نداشته هایمان عادت کنیم..
مثلا همین نداشتن تو...
از آن درد هاست..که مرهم ندارد..
از آن نداشتن هاست که با هیچ داشتنی پُر نمیشود..
#مائده_زمان
"راست می گفتی
ما تفاوت های زیادی با هم داشتیم
تو دل می بُردی و
انکار می کردی
من اما دل می بستم و
اقرار می کردم...
#مائده_زمان
رَج به رَج میبافم خیالت را
میشود بیایی این
دوست داشتن را
دورِ گردنت بیاندازم؟
#مائده_زمان
@abadiyesher