eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
_- جاری‌ است خون تو به بلندای قرن‌ها ای خونِ زنده! ای غم عظمای قرن‌ها! آه ای قتیل اشک! ای اندوهِ بی زمان! دردا و حسرتا و دریغای قرن ها جان داده‌ای به پیکر بی جانِ یک جهان یحیای سر بریده مسیحای قرن‌ها! مایی که خسته‌ایم و شکسته حسین جان سمت تو آمدیم ز غوغای قرن‌ها یک روز می‌رسد کسی از راهِ رفته‌ات آری امید هست به فردای قرن‌ها🤍 -ایهام🖤
_- جاری‌ است خون تو به بلندای قرن‌ها ای خونِ زنده! ای غم عظمای قرن‌ها! آه ای قتیل اشک! ای اندوهِ بی زمان! دردا و حسرتا و دریغای قرن ها جان داده‌ای به پیکر بی جانِ یک جهان یحیای سر بریده مسیحای قرن‌ها! مایی که خسته‌ایم و شکسته حسین جان سمت تو آمدیم ز غوغای قرن‌ها یک روز می‌رسد کسی از راهِ رفته‌ات آری امید هست به فردای قرن‌ها🤍 -ایهام🖤
-_ باز بی اختیار می‌آییم سوی دارالقرار می‌آییم حب توجمع کرده دل ها را همه با این شعار می‌آییم چون غباری بر آستان حرم بر درت خاکسار می‌آییم بین خوبان بی حساب شما ما بدان در شمار می‌آییم؟ می رویم از جهان فانی خود ای غم ماندگار می‌آییم... -ایهام 🆔@abadiyesher
⊹ִֶָ‌ زمین راکد، زمان ساکن، جهان ساکت دهان خسته، دهان بسته، دهان ساکت! درون روزنامه هیچ حرفی نیست خبرها صامتند و واژگان ساکت کلاس درس و دانشگاه و دانشجو شبیه روزهای امتحان ساکت صدای رعد و برقی نیست، باران نیست نسیمی نیست حتی، آسمان ساکت... تمام زندگی بی حوصله، غمبار شبیه بهتِ مرگی ناگهان، ساکت و دنیا با سکوتش میزند فریاد نخوان شاعر! نخوان دیگر نخوان! ساکت! بدون های و هوی چشم های تو زمین ساکت، زمان ساکت، جهان ساکت...
ای دختر اشک های یکریز! بارانی جذاب غزل خیز! معشوقه‌ی صدهزار شاعر! زیبای هزار رنگ! پاییز! -ایهام🍁
یاصاحب الزمان ادرکنا و اغثنا... خبر داری تو از حال تمام ما خبر داری از این شب های نا آرام... از شب های بیداری...
🪐 سیارکم را اشتباهی آمدم آیا؟ گلدانِ سرخِ اهلیِ دیر آشنایم کو؟ -ایهام @abadiyesher
نگذار شوم اسیر دنیا! نگذار! تنهای جهان! مرا تو تنها نگذار... غیر از تو مگر خدای دیگر دارم؟ یک لحظه مرا به غیر خود وانگذار! ایهام🌙 @abadiyesher
سهم من چیست از نبودن تو؟ شعرهایی که پشت در ماندند، شعرهایی که قبلِ زاده شدن بین بود و نبود درماندند... -ایهام🤍 @abadiyesher
هم‌آهِ قلب خسته او غیر چاه نیست مردی که همدم دل تنگش جز آه نیست تاریک و تار و ابری و دلتنگ و بی‌قرار یک آسمان که در بَرِ او قرص ماه نیست کوهی که تکیه‌گاه زمین است از ازل غیر از خدا برای غمش تکیه‌گاه نیست مردی که جان پناه جهان است تا ابد دیگر دلی برای جهانش پناه نیست💔 یک شب سپرد هستی خود را به قلب خاک از آن به بعد همدم او غیر چاه نیست @abadiyesher
شعر محدثه نبی‌حسینی برگزیده بخش ویژه (پدر) پاییز دلتنگ شد، دلتنگ گرمای صدایت دلتنگ لحن مهربان آشنایت دلتنگ "پاشو دخترم وقت نماز است" دلتنگ صوت روحبخش ربنایت دلتنگ تسبیحت، عقیقت، جانمازت دلتنگ حال حسرت انگیز دعایت دلتنگ "این هم میگذره دنیا همینه" دلتنگ گریه روی کوه شانه‌هایت بابا ببین این دختر لوست دوباره دلتنگ شد دلتنگ‌تان تا بی‌نهایت... ▪️ سردم شده، بابا شبیه کودکی ها جایم بده در بین آغوش عبایت... @abadiyesher
گردی از هیچم که سهوا از عدم افتاده‌ام من همان نامم که عمدا از قلم افتاده‌ام طفل نوپایی میان سنگلاخ هستی‌ام یک قدم را رفته‌ام، در ده قدم افتاده‌ام زندگی با من مدارا کن کمی! دل نازکم... قطره ای اشکم که از چشمان غم افتاده‌ام! رودم و با عشق دریا بین صحرا میدوم در میان جاده‌ای پر پیچ و خم افتاده‌ام! جبر یا تفویض جریان چیست؟ آه ای سرنوشت! تو مرا انداختی، یا نه... خودم افتاده‌ام؟ ایهام💧 @abadiyesher