#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
مرهمی نیست که این زخم مداوا بکند
کاشکی با جگرش زهر مدارا بکند
زهر آهسته تمامِ جگرش را سوزاند
حق بده اینهمه از درد تقلا بکند
چند روز است که کارش شده از بسترِ مرگ
خانهای سوخته را خوب تماشا بکند
غربت این است که در شهرِ مدینه هرشب
باید او با درِ آتش زده احیا بکند
رسم این است در این شهر که حرمت شکنند
چقدر روضه مهیاست که برپا بکند :
این حرامی که رسیده است که او را بکشد
از زن و بچهاش ای کاش که پروا بکند
پیرمرد است عصا یا که عبا با نعلین
فرصتی حیف ندادند مهیا بکند
عادتش بود که در آخرِ هر مجلسِ درس
رویِ زانو بزند وای حسینا بکند
عمهاش تا دل گودال ندارد راهی
باید او داد زنَد با همه دعوا بکند
تا مگر بعدِ سه ساعت برسد پیشِ حسین
قبل از آنیکه بر آن سینه کسی جا بکند
بعد از آن هم بدود خیمه به خیمه تنها
تا مگر دخترِ آتش زده پیدا بکند ...
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
چون لحظه ای که صیاد در کف گهر بگیرد
ای صبح! شب برآن است از تو خبر بگیرد
دزدان ز روی دیوار حمله به خانه کردند
میخواست هرکس از تو خون جگر بگیرد
زهراست پشت این در یا که عزیز زهرا؟!
بار دگر قراراست خانه شرر بگیرد
من اعتقادم این است تو ناجی خلیلی
راضی مشو که این بار شعله به در بگیرد
دور سرت بگردم خیلی تورا کشیدند
ای کاش یک نفر بود راه گذر بگیرد
گفتند پشت مرکب خیلی تورا دواندند
شیعه دگر چه خاکی زین غم به سر بگیرد
با اینهمه مصیبت صدجای شکر باقیست
قسمت نشد دلت را داغی دگر بگیرد
ناموس تو به خانه در حجره های بسته
کس نیست این زنان را تحت نظر بگیرد
ترسیده اند امشب این دخترانت اما
آیا کسی قرار است درد کمر بگیرد؟
فرق است بین آنکه در خانه گریه کرده
با آنکه در خرابه یاد پدر بگیرد
فرق است بین آنکه رفته به مجلس می..
با انکه پشت پرده حس خطر بگیرد
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
___