نیمه شب بود یا سحر یا صبح
بمب آمد به روی قلبم خورد
یک نفر از خدا نمی ترسید
تکه ای از وجود ما را برد
با زمستان بهار آمد، در
باغِ بغداد غنچه ها وا شد
بر زمین خون شکوفه می داد و
دشتی از گل عجیب برپا شد
خاک و افلاک نورِ سرخی داشت
آسمانش پر از ستاره شد و
کل منظومه اش بهم میریخت
پیکرش مثل ماهپاره شد و
مردِ نورانی از عبای خودش
کفنِ سرخ دست و پا میکرد
رنگِ داغِ غروبِ چشمش،حیف
با نمِ گریه هم نمیشد سرد
منبرِ مغرب از عطش می گفت
روضه ی مشرق از غمش می خواند
در شمالِ هوایِ دلگیری
در جنوبی ترین مکان میماند
#مرضیه_سادات_هاشمی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
من کــارگــر و او سـخـنـم را نشنید
فــریـــادِ درون مـعـــدنـم را نشـنید
آنقدر هوای خانه شد غرق سکوت
بشـقـاب شـدم شـکـستنم را نشنید!
━━━━💠🌸💠━━━━
#مرضیه_سادات_هاشمی
ارگی میان قلب من از غم خراب شد
دیدی چگونه غم متلاشی کند مرا؟
#مرضیه_سادات_هاشمی
به عشق پشت پا زدن چه کار باطلی شده
چنین بطالتی فقط سیاستِ سیاست است
#مرضیه_سادات_هاشمی
تویی ملیکهٔ کل جهان، ملیکهٔ روم
زنی رها شده از ننگِ پادشاهیِ شوم
تمام هستیِ آدم به چنگ تاریکی است
بیا که نور بپاشی به روی صفحهٔ بوم
که از درخشش نورش، چقدر شاد شوند
قلوب خستهٔ کل چهارده معصوم
کنیزِ آلِ علی بودن افتخارت شد
ببوس نامهٔ عشق و برو میانِ هجوم
به کوکب و قمر و کهکشان بشارت داد
حضور تک پسرت را خدای علمِ نجوم
برای کشتنِ ابلیس و لشکرش، ای کاش
ظهورِ حضرت او غصه را کند معدوم
#مرضیه_سادات_هاشمی
تصویرِ قشنگ بیدِمجنون، ساده
صد برگ که در مقابلش جان داده
پاییز زیادی گذرانده ست درخت
این بار چرا از کت و کول افتاده؟؟؟
#مرضیه_سادات_هاشمی
از ما که غم و درد ،در آورد پدر
با سوزِ خودش زخم زده باز تشر
ای آینه احوال تو را می پرسم
از چین و چروک صورتِ من چه خبر ؟
#مرضیه_سادات_هاشمی
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
مـبـهــوت قـیـــام او هــمـه دنـیـا بـود امـــا بـــه خـــــــــدا نــگاه او والا بـود وقتی که امام
"وقتی که امام سوی حق پر زد و رفت"
بر سوتهدلانِ خوبِ خود سر زد و رفت
تا خواست که یادِ او فراموش شود
شد نیمهی خرداد، غمش در زد و رفت
#مرضیه_سادات_هاشمی
من کــارگــر و او سـخـنـم را نشنید
فــریـــادِ درون مـعـــدنـم را نشـنید
آنقدر هوای خانه شد غرق سکوت
بشـقـاب شـدم شـکـستنم را نشنید!
#مرضیه_سادات_هاشمی
#روز_کارگر
@abadiyesher
صدایِ چلچلهها روی شاخه جامانده
چقدر چهچه در هیزمِ تنورم سوخت ...
#مرضیه_سادات_هاشمی
@abadiyesher
"من" را میانِ جمعیتِ خود نگاه کن
یک روحِ پابرهنه میآید به کربلا
#مرضیه_سادات_هاشمی
@abadiyesher
ما مردهایم و سینهی خاک از وجودِ ما
سبزینههای پاک به گلها تَپانده است
#مرضیه_سادات_هاشمی
@abadiyesher