eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نیمه شب بود یا سحر یا صبح بمب آمد به روی قلبم خورد یک نفر از خدا نمی ترسید تکه ای از وجود ما را برد با زمستان بهار آمد، در باغِ بغداد غنچه ها وا شد بر زمین خون شکوفه می داد و دشتی از گل عجیب برپا شد خاک و افلاک نورِ سرخی داشت آسمانش پر از ستاره شد و کل منظومه اش بهم میریخت پیکرش مثل ماه‌پاره شد و مردِ نورانی از عبای خودش کفنِ سرخ دست و پا میکرد رنگِ داغِ غروبِ چشمش،حیف با نمِ گریه هم نمیشد سرد منبرِ مغرب از عطش می گفت روضه ی مشرق از غمش می خواند در شمالِ هوایِ دلگیری در جنوبی ترین مکان میماند
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ من کــارگــر و او سـخـنـم را نشنید فــریـــادِ درون مـعـــدنـم را نشـنید آن‌قدر هوای خانه شد غرق سکوت بشـقـاب شـدم شـکـستنم را نشنید! ━━━━💠🌸💠━━━━
ارگی میان قلب من از غم خراب شد دیدی چگونه غم متلاشی کند مرا؟
به عشق پشت پا زدن چه کار باطلی شده چنین بطالتی فقط سیاستِ سیاست است
تویی ملیکهٔ کل جهان، ملیکهٔ روم زنی رها شده از ننگِ پادشاهیِ شوم تمام هستیِ آدم به چنگ تاریکی است بیا که نور بپاشی به روی صفحهٔ بوم که از درخشش نورش، چقدر شاد شوند قلوب خستهٔ کل چهارده معصوم کنیزِ آلِ علی بودن افتخارت شد ببوس نامهٔ عشق و برو میانِ هجوم به کوکب و قمر و کهکشان بشارت داد حضور تک پسرت را خدای علمِ نجوم برای کشتنِ ابلیس و لشکرش، ای کاش ظهورِ حضرت او غصه را کند معدوم
تصویرِ قشنگ بیدِمجنون، ساده صد برگ که در مقابلش جان داده پاییز زیادی گذرانده ست درخت این بار چرا از کت و کول افتاده؟؟؟
از ما که غم و درد ،در آورد پدر با سوزِ خودش زخم زده باز تشر ای آینه احوال تو را می پرسم از چین و چروک صورتِ من چه خبر ؟
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
مـبـهــوت قـیـــام او هــمـه دنـیـا بـود امـــا بـــه خـــــــــدا نــگاه او والا بـود وقتی که امام
"وقتی که امام سوی حق پر زد و رفت" بر سوته‌دلانِ خوبِ خود سر زد و رفت تا خواست که یادِ او فراموش شود شد نیمه‌ی خرداد، غمش در زد و رفت
من کــارگــر و او سـخـنـم را نشنید فــریـــادِ درون مـعـــدنـم را نشـنید آن‌قدر هوای خانه شد غرق سکوت بشـقـاب شـدم شـکـستنم را نشنید! @abadiyesher
صدایِ چلچله‌ها روی شاخه جامانده چقدر چهچه در هیزمِ تنورم سوخت ... @abadiyesher
"من" را میانِ جمعیتِ خود نگاه کن یک روحِ پابرهنه‌‌‌ می‌آید به کربلا @abadiyesher
ما مرده‌ایم و سینه‌ی خاک از وجودِ ما سبزینه‌های پاک به گلها تَپانده‌ است @abadiyesher