بر لب بامت کبوتر، پر ندارد پس چرا؟
قدرت پرواز را دیگر ندارد پس چرا؟
دور خود دیوار می بینم به هر سو می روم
خانه ات زیباست اما در ندارد پس چرا؟
این عروسک روی برگردانده از دنیا ولی
چشم از چشم تو باید بر ندارد پس چرا؟
خسته ام یک کوچه ی بن بست می خواهد دلم
راه بی برگشت تو آخر ندارد پس چرا
تخت جمشید از دل سنگت برایم ساختی
لشکر مغلوبم اسکندر ندارد پس چرا؟
رفته ای مانند ماه از پشت قاب پنجره
این حقیقت را دلم باور ندارد پس چرا؟
بسته شد پرونده ام، گفتند:رفتن، جرم نیست!
دل شکستن ها، خدا! کیفر ندارد پس چرا؟
#مریم_حسنلو