چون خسته کبوتر که در آخر ز پر افتاد
هرکس به سرش عشق تو افتاد ور افتاد
عاشق که شدی,درک کنی از چه دلش را
اینگونه به دریا زد و جان در خطر افتاد
تا آمده ای خنده به لب, بی برو برگرد
از چشم همه عالم و آدم, قمر افتاد
در جنگ میان من و عشق تو عیان است
مجنون صفتی بر من عاشق ثمر افتاد
سهل است که شیرین شوی و همره فرهاد
بینی که چسان در دل او شور و شر افتاد
عشقست و رَهَش تاختن و جامه دریدن
در معرکه ی عشق چه بسیار سر افتاد
#منصورپیکانپور
چون خسته کبوتر که در آخر ز پر افتاد
هرکس به سرش عشق تو افتاد ور افتاد
عاشق که شدی,درک کنی از چه دلش را
اینگونه به دریا زد و جان در خطر افتاد
تا آمده ای خنده به لب, بی برو برگرد
از چشم همه عالم و آدم, قمر افتاد
در جنگ میان من و عشق تو عیان است
مجنون صفتی بر من عاشق ثمر افتاد
سهل است که شیرین شوی و همره فرهاد
بینی که چسان در دل او شور و شر افتاد
عشقست و رَهَش تاختن و جامه دریدن
در معرکه ی عشق چه بسیار سر افتاد
#منصورپیکانپور
❤️