کتمان نکن که مثل خودم عاشقی تو هم،
من دکترای تجربی #تو_شناسیام !
#مهدی_زارعی
#رباعی_غدیر
عشق آمدن از راه علی تا مهدی است
دل مانده که معشوق علی یا مهدی است
امروز نشان عاشقی ای دل من
در عید غدیر بیعتِ با مهدی است
شاعر: مهدی زارعی
#شعر_عید_غدبر
#رباعی_عید_سعید_غدیر
#عید_غدیر
#رباعی_معاصر
#مهدی_زارعی
#رباعی_غدیر
عشق آمدن از راه علی تا مهدی است
دل مانده که معشوق علی یا مهدی است
امروز نشان عاشقی ای دل من
در عید غدیر بیعتِ با مهدی است
#مهدی_زارعی
ای هم وطن از حق تبسم مگذر
از سهم خود و حقوق مردم مگذر
می جویی اگر رئیسی دوم را
از کوچه ی روحانی سوم مگذر
#مهدی_زارعی
رباعی های شب پنجم محرم
حضرت عبدالله بن الحسن(علیه السلام)
۱
جنگ و خطرش، ربط به اطفال نداشت
او طاقت قتلگاه و گودال نداشت
این معجزه ی کوچک آن کودک بود
پرواز کبوتری که یک بال نداشت
۲
هرچند که دست تو فقط غم دارد
ضرب المثلِ"دست"، تو را کم دارد
دست تو که می شد سپر جان عمو
دیدیم که یک دست صدا هم دارد
حضرت حبیب(علیه السلام)
۱
بانو! خبری خوش و عجیب آمده است
از شهرِ خبیث، یک نجیب آمده است
از دور، محاسن سفیدش پیداست
یک لشگرِ یک تنه - حبیب - آمده است
۲
با موی سفید هم تو زیبا بودی
محبوب حسین و عشق سقّا بودی
آرامش قلب بچّه ها و زن ها
انگار پدربزرگ آنها بودی
حضرت زهیر (علیه السلام)
۱
خمخانه ی نابی ست خماری ها را
کشتی نجات، ناگواری ها را
او آمده با خودش به ساحل ببرد
امثال زهیر، ما فراری ها را
۲
یک عمر فنا شدیم در مسجد و دیر
با عشق تو عمر می شود ختم به خیر
ما طفل گریزپای این مدرسه ایم
ما را برسان به خیمه ات، مثل زهیر
#مهدی_زارعی
#پویش_شعر_فریاد_ذوالفقار
#شاعران_قم
نوبت رسیده ست به دل های بی قرار
نوبت رسیده است به یک نسل داغدار
تا کی من و تو باج به قابیل ها دهیم؟
تا کی شوند اهالی این ایل سوگوار؟
قابیل ها تکثّرِ شیطانِ مرتدند
راه خدا یکی ست و قابیل بی شمار
قابیل کیست؟ ابن زیاد و یزید وشمر؟
"چنگیزخان"و"هیتلر"،"اسکندر"و"تزار"؟
قابیل های مرده که در گور خفته اند
قابیل زنده کیست؟ کجا کرده استتار؟
قابیل ها محاصره کردند ایل را
با حربه ی مصالحه در لابی فشار
قابیل های اجنبی از جبهه ی یمین
قابیل های داخلی از جبهه ی یسار
قابیل های اجنبی و سِحر سامری
سحر رسانه، سحر هوس ، جادوی دلار
قابیل های گفته به خود"کدخدای ده "
قابیل های"کاخ سفیدِ"سیاه کار
قابیل های حجِّ خدا را حراج کن
قابیل های کعبه نشینِ شراب خوار
قابیل های شیک و کراواتی و مدرن
در پشتِ ژستِ دیپلمات و خبرنگار...
دست شبان به ماشه ی بِرنو رسیده است
اخطار آخرست به این گرگ های هار
تا نسل، نسل ماست،"علی"گوشه گیر نیست
نوبت رسیده است به جولانِ "ذوالفقار "
دیگر قرار نیست امامی شود شهید
دیگر قرار نیست زمینی شود مزار
از نسل رستمیم؛ ابر مردِ دیوکُش
از نسل آرشیم؛ کمانگیرِ کارزار
از نسل مالکیم؛ سرِ کفر و تیغ ما
از نسل میثمیم؛ سرِ ما و چوبِ دار
شاعر! بس است، کارد رسیده به استخوان
از اضطراب، کار کشیده به اضطرار
شعری بگو برای نجاتِ"زمین"، ببین:
در بستر است و روی نهاده به احتضار
اینک بیا به ریشه بزن؛ شاخه را بِهِل!
آنک بت بزرگ! درآور از او دمار!
یادی کن از مرادِ دلِ پابرهنگان
از پیرِ دیرِ عشق؛ از آن یار؛ آن نگار
او گفته بود آنچه که در خشت دیده بود
شاعر بس است! آینه ات را زمین گذار!
او گفته بود ریشه ی قابیل در کجاست
این گفته ی سِتُرگ از آن یار، یادگار:"
این قوم صهیونیست همان غُدّه ای ست که
باید ازاله کرد از اندام روزگار
ماییم و محو کردن این قوم از زمین
ماییم و فتح اورشلیم و ظهور یار"
سردارمان چه خوب به ما گفت از قیام:
"ما ملت امام حسینیم" والسّلام.
#مهدی_زارعی
@abadiyesher