در آغوشت کشیدم مثل خاک مُرده باران را
تحمل کن کمی، اندوه آغوش بیابان را
سر ناسازگاری دارم اما پافشاری کن
بیابان سخت عادت میکند آداب مهمان را
چه تقدیری که پایان بیابان ها بیابان هاست
در آغوشم بخوان این بیتهای رو به پایان را
سکوت ابرها را گرگ باران دیده میفهمد
تو نم نم ناامیدی مستی دریای بیجان را
و فردا در کنار رازهایم خاک خواهی شد
بیابانها بیابانها نمیفهمند باران را
#میثم_حمیدی