چنان با رفتنت سوزانده ای قلب صبورم را
که هر لحظه دلم تنگ و هوایم بی تو دلگیر است
#نگار_حسینی
هر صبح که خورشید
غزلخوان به جهان می آید
دیدن رویِ خوشِ یار
چه دیدن دارد ...🦋
#نگار_حسینی
سپیده سرزد و گل عطر جاودانه گرفت..
دلم برای تو باز هم بهانه گرفت..
#نگار_حسینی 🌱
اگر آه و نوای دردمندی را شنیدی..
به یاد آور نواهای غمین و دردمندم..
#نگار_حسینی🌱
ای عشق روی دامنت، قدری بخوابانم به مهر..
آرام کن آشفتگی را در دل طوفانی ام..
#نـگار_حسینـی
طواف عشق میکردم، به دور کعبهی جانت..
ولی حالا گمم، در وادیِ اِحرامِ تنهایی..
#نگار_حسینی🌱
🍃
اے ڪہ در خاطرِ تو خاطرہ اے نیست ز ما..
خاطرت در دل دیوانه عزیز است هنوز.
#نگار_حسینی
جمعه وقتی میرسد،دردِ دل از بَر مینویسم..
از تو و دلتنگی و از چشمِ بر در مینویسم..
قصهی دلدادگی را از شبِ مهتاب و باران،،
یاد چشمان تو را، با دیدهی تَر مینویسم..
نامهای با اشک سوی مقصدِ شهر نگاهت..
با هوای عشق، بر پای کبوتر مینویسم..
جمعه ها آنقدر غرقم در سکوتِ کهنهام که،،
بیقرایهای دل را، جور دیگر مینویسم..
واژهها را یکبهیک میچینم و آخر غزل را،،
با تب و بغضِ قلم، یکباره از سر مینویسم..
گرچه لبریز غم و فریادم اما با خیالت،،
از شکایت های دل افسانه کمتر مینویسم..
روزهای هفته غم را هر چه پنهان میکنم باز،،
جمعه وقتی میرسد دردِ دل از بَر مینویسم..
#نگار_حسینی 🌱
#غزل