eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بِچِکـان ماشه‌یِ مُژگان که دلِ آبکِشَــم هرچه از دستِ تو آید به سَرَش باز کَم است
مثل یک سیبی که بر شاخه فراموشش کنند کم کمک این دل برای دیدنت لک میزند.......
انگار نه انگار به هوای تو شدم زار و تو انگار نه انگار پرم از حسرت دیدار و تو انگار نه انگار دوستت دارم و دانم که مرا دوست نداری آه از این عشق شرر بار و تو انگار نه انگار آنچه از مدت دوریِ تو ای یار کشیدم به غزل می‌کنم اقرار و تو انگار نه انگار رزِ نازِ تو بنازم که به هر پیچشِ نازش می‌دهد این‌همه آزار و تو انگار نه انگار سقف تنهاییِ من با همه سنگینی‌اش آخر می‌شود بر سرم آوار و تو انگار نه انگار بی‌تو مهتاب شبی باز در آن کوچه کشیدم نخ به نخ بسته‌ی سیگار و تو انگار نه انگار در اتاقی که به اندازه‌ی دلتنگی من نیست منم و گوشه‌ی دیوار و تو انگار نه انگار نه سلامی و علیکی نه پیامی و نه پیکی آه از این بغضِ تلنبار و تو انگار نه انگار شب بارانی و هذیانِ دلِ عاشقِ زارم و گلِ اخمِ پرستار و تو انگار نه انگار