eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
زاهد ز راهِ شرع کند منعِ ما ز دوست شرعی که ره به دوست ندارد ضلالت است.. 🍂☕️🍂
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع بیچاره دل ماست ڪه در سوز و گداز است!
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع بیچاره دل ماست ڪه در سوز و گداز است!
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع بیچاره دل ماست ڪه در سوز و گداز است!
ز وداعت به دل آمد غم یک عمر فراق چون وداعِ تو چنین‌َست، فراقت چونَست!
داد چشمان تو در کشتن من دست به‌ هم فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم هر یک ابروی تو کافیست پی کشتن من چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم شیخ پیمانه شکن توبه به ما تلقین کرد آه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشت زلف او باز شد و کار مرا بست به هم مرغِ دل زیرک و آزادی از این دام محال که خم گیسوی او بافته چون شست به هم دست بردم که کشم تیر غمش را از دل تیر دیگر زد و بر دوخت دل و دست به هم هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد وصال غیر آسودگی و عشق که ننشست به هم
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع بیچاره دل ماست ڪه در سوز و گداز است!
دست بردم که کشم تیر غمش را از دل تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست بهم
من طبیبا! ز تو بر خویش خبردارترم که مرا سوز فراقست و تو گویی که تب است!
داد چشمان تو در کشتن من دست به هم فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم هر یک ابروی تو کافی است پی کشتن من چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم ؟ شیخ پیمانه شکن،توبه به ما تلقین کرد آه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشت زلف او باز شد و کار مرا بست به هم مرغ دل زیرک و آزادی از این دام محال که خم گیسوی او بافته چون شست به هم دست بردم که كشم تیر غمش را از دل تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد وصال غیر آسودگی و عشق که ننشست به هم