"امام کار ندارد به نام ، میبخشد "
به نام حضرت مادر ، امام میبخشد
سری شکسته،دلی تنگ،نالهای جانسوز...
به زخمهای قدیم التیام میبخشد
امام عشق کریمانه سفرهدار دل است
اگر شکست، دوباره قوام میبخشد
چه محترم به گدایی که میرسد از راه
درون صحن عتیق احترام می بخشد
غریبه نیست خجالت نکش بگو... اصلا
فقیر کاسه نیاورده تام میبخشد
برای کفتر جلدش بجای دانه و آب
بگو به اهل فضیلت که دام میبخشد
رسید قطره آبی به گونههام ، ببین
چه عاشقانه به اشکم مقام میبخشد
#پریسامصلح
🆔@abadiyesher
شرح بیچارگیام تلخی بیخویشتن است
باز دلتنگی و دلشوره وبال سخن است
کاخ غم هستم و مغرور، ولی از ته دل
خشتخشت تن من منتظر بتشکن است
باید آماده شوم گردنهها حیرانند
نفس اماره همیشه همهجا راهزن است
باید از قالب غمگین خودم دور شوم
بروم سمت جهانی که پر از یاسمن است
برسم خانه امنی که طراوت دارد
به ضریحی بزنم چنگ که مأوای من است
بنویسم دو سه خط عرض ادب : آقا جان
گلهای نیست دل مرده فقط بیکفن است
آنچه در سینه من در جریان میماند
نبض دلتنگی هرلحظه تو را خواستن است
ساعت کوک شده درحرمت با احساس
زنگ بیداری هر عاشق دور از وطن است
یارضاجان بخدا خستهام از شبمرگی
"میگریزم به هوایت که پر از زیستن است"
کاش میشد بشوم با تو فقط همسایه
ذرهای خاک که همراه عقیق یمن است
ریه را پر کنم از حال و هوای مشهد
عطر نابی که فرحبخش روان و بدن است
#پریسامصلح
@abadiyesher
هدایت شده از 🍀خطخطیهای دل🍀
دلتنگی و جداییمان را تباه کن
بایک کلام تازه مرا روبه راه کن
پروانه ای شدم که ببینی چه می کِشم
گاهی تو هم بسوز و خودت را نگاه کن
#پریسامصلح
@khatdl
چگونه خنده نقش بسته بر لب انارها
زمان رفتن نشاط باغ و سبزهزارها؟!
کجای زندگی به کام تلخ باغبان نبود
که دلخوشی او شده صدای برگ وبارها
دوباره باغ خالی از حضور گرم عشق شد
نشسته بر دل زمان وجب وجب غبارها
در انتظار ماندهام غریق شوق و التماس
نفس کشیدنم شده شبیه بیقرارها
درون باغ خشک ده انار چیدهام ولی
بدون تو همیشه بودهام در انتظارها
نمیرسی و هرشب از سکوت خانه بغض هم
دچار ضجه میشود کنار اضطرارها
نگاه میکنم به حال خستهام که در قفس
شده شبیه اضطراب چشم بچه سارها
#پریسامصلح
@abadiyesher
چگونه خنده نقش بسته بر لب انارها
زمان رفتن نشاط باغ و سبزهزارها؟!
کجای زندگی به کام تلخ باغبان نبود
که دلخوشی او شده صدای برگ وبارها
دوباره باغ خالی از حضور گرم عشق شد
نشسته بر دل زمان وجب وجب غبارها
در انتظار ماندهام غریق شوق و التماس
نفس کشیدنم شده شبیه بیقرارها
درون باغ خشک ده انار چیدهام ولی
بدون تو همیشه بودهام در انتظارها
نمیرسی و هرشب از سکوت خانه بغض هم
دچار ضجه میشود کنار اضطرارها
نگاه میکنم به حال خستهام که در قفس
شده شبیه اضطراب چشم بچه سارها
#پریسامصلح
@khatdl
سوی چشمان مرا برق نگاهش برده
قلب پیوندی من خسته شده آزرده
هی دم از رفتن خود میزد و با گریه شبی
فکر کردم که شده شاعر مادرمرده
رفت همچون شب پرسوز زمستان آخر
پشتپایش همهی خانه شده افسرده
برف سنگین دی آن روز که آمد دیدم
عشق قندیل زده سخت ترکها خورده
آنقدر ضجه زدم شهر به دادم برسد
نیست همراه و شدم چون گل یخ پژمرده
شده حالا همه جا حرف من و عطسه و صبر
وای بر عاشق بیچاره که سرماخورده
#پریسامصلح
@abadiyesher
سوی چشمان مرا برق نگاهش برده
قلب پیوندی من خسته شده آزرده
هی دم از رفتن خود میزد و با گریه شبی
فکر کردم که شده شاعر مادرمرده
رفت همچون شب پرسوز زمستان آخر
پشتپایش همهی خانه شده افسرده
برف سنگین دی آن روز که آمد دیدم
عشق قندیل زده سخت ترکها خورده
آنقدر ضجه زدم شهر به دادم برسد
نیست همراه و شدم چون گل یخ پژمرده
شده حالا همه جا حرف من و عطسه و صبر
وای بر عاشق بیچاره که سرماخورده
#پریسامصلح
@abadiyesher
از دهکدهی قشنگ بالای قنات
آمد خبر عروسی شاخه نبات!
با بقچه ای از شعر و ترانه #حافظ
میرفت کنار گلهی احساسات
#پریسامصلح
@abadiyesher
صبحت بخیر حضرت باران بگو به ما
با روزگار خسته دلها چه میکنی؟
درگیر زرق و برق فریبندهای شدیم
با غفلت نشسته بر ما چه میکنی؟
#پریسامصلح
#یاامام_زمان
@abadiyesher
در روزگارت عاشقی اخمو نمیخواهی؟
یک استکان دمنوش غمپهلو نمیخواهی؟
ای صوفی تنها نشسته در دل خانقاه
در دین خود هم پایهی هندو نمیخواهی؟
آغامحمدخان قاجاری، ولی افسوس
در لشکرت کرمانی همسو نمیخواهی
هی شعر میبافم در این سرما برایت حیف
تنپوش گرم عشق را وارونه میخواهی
گاهی مرا در بین اشعارم بخوان آقا
یک قمری تنهای در پستو...نمیخواهی؟
درحسرت یک جمله از تو ماندهام عمری
عشقم پریسا یک بغل شببو نمیخواهی؟؟
#پریسامصلح
@abadiyesher
پاییز رفته است از خانههای ما
نقشی نماند از او در کوچهها بهجا
مادربزرگ من با سینی مسی
آمد نشست و گفت: از عطر نرگسی
پر بود سینیاش از شعرهای ناب
مهمان ما شده لبخند بیحساب
دی ماه آمده با کولههای برف
دلگرم میشویم با شعلههای حرف
یک استکان چای با کاسهای انار
هی فال حافظ و موسیقی سهتار
شادی جوانهای است در سردی زمین
یلدا بهانهای است شیرین و دلنشین
#پریسامصلح
#یلدا
@abadiyesher
هرلحظه دستان تو را مهتاب بوسیده
در آسمان چشمهایت نور پاشیده
از عشق لبریزی و همواره در آغوشت
گنجشک بیبال و پری آرام خوابیده
دور از هیاهوی درون شهر در خانه
آرامش لبخندهایت را دلم دیده
از قاصدکهای کنار باغ نشنیدی
اخبار دلگرمی تو در دشت پیچیده
با دستهای پينهبسته در دل گلدان
از مهرورزیهای تو احساس روییده
دنیا به تو یک قرن احسان را بدهکار است
اما کنار غفلتش چیزی نفهمیده
مادربزرگ شعرهای مهربان من
پاییز بعد از رفتنت عمری است خشکیده
#پریسامصلح
@abadiyesher