از شانههایت صدای
روییدن
گیاه میآید
شب چه پهناور است
به روی کف دستهایت
که
هر روز هزاران پرنده
از آن آب مینوشند
قدرت من به بازشدن چشمهای توست
که مرا میان راه بیآبادی
به شکار میرساند
لانهی پرندگان
به روی گیاه است
و شکارگاه من
از فاصلهی دستهایت
تا لانه
هزاران سال راه است
که تا پرنده آب مینوشد
و گیاه میروید
من از این آبادی
تا آن آبادی
عاشق خواهم ماند…
#کبری_سعیدی