اینو برای بچهها بخونید کیف کنن:
داشـت بـا چــاقـویـی
پـوســتـم را مـیکَـنـد
بـیتـفـاوت، بـیحس
ای دریـغ از لـبـخــنـد
نه به من چـیزی گفت
نه مـرا تحـسـین کـرد
او فــقــط وزنــــم را
هی سبک، سنگین کرد
ایـن هــمـه زیـبـایـی
سـرخ، نـارَنـجــی، زرد
عـطـر و طـعـم و مـزه
کـاش درکــم مـیکـرد
روز و شـب بـر شـاخـه
آرزویــم ایـــن بـــود:
سـیـب خـوبـی باشـم
هـی سـرم پـایـین بود
کـاش مـن را با پوست
گــاز مـیزد مـیخـورد
مـثـل یـک بــز، راحت
لــذت از مـن مـیبــرد
آ آ آه ... رفـتـم نـاکـامــ
از گـلـویـش پـایــیــن
او چه از من میخواست؟
هـیـچ جـز ویـتـامـیـن
#ناصر_کشاورز
#کودکانه
مامان دوباره پخته یه کیک توت فرنگی
ریسه شده رو دیوار لامپ های رنگی رنگی
جارو زده حیاط و خانم جونم دوباره
آب پاشیده رو گل ها از توی حوض سنگی
گفته بابا که امروز، جشن امام حسینه
عیدی میده خدا جون، عجب روز قشنگی
عاشقشم همیشه، نه من، تموم دنیا
شکارچی قلب ماس، بدون هیچ تفنگی
هرکی یبار شنیده نام امام حسین و
باریده از تو چشماش، چندتا بلور رنگی
#زینب_عدالتیان #کودکانه