#کوچهی_دلها
بیا به کوچهی دلها، کمی قدم بزنیم
سری به خانهی دلهای پر ز غم بزنیم
حریم مِهر، مقدس بوَد بیا با مِهر
درون سینهی غمدیدهها حرم بزنیم
مباد آنکه بخشکد به سینه عاطفهها
بیا ز اشک محبت به سینه نم بزنیم
مباد بیخبر از هم شویم وقت ملال
بیا به رسم عطوفت سری به هم بزنیم
مباد تا که محبت روَد ز خاطرهها
به مِهر دفتری از عشق را رقم بزنیم
بکوش در ره مهر و وفا و نیکی کن
مدام گام به راه دل از کرم بزنیم
به پایمردی و همت، به وقت حادثهها
مدد کنیم و بکوشیم و حرف، کم بزنیم
اگرچه اهل دِرم در تغافلاند امروز
تلنگری ز کرم هم به محتشم بزنیم
برای درس گرفتن ز حادثات زمان ،
سری به دیدهی عبرت به شهر بم بزنیم
اگر که منتظر آن عزیز دورانیم
که خطّ بطلان بر رنج و بر اَلم بزنیم
در این زمانه که اندوه میکند بیداد
بیا که خانهی بیداد را به هم بزنیم
دوباره فتنه به پا کرده است اهریمن
مباد تا که به همراه او قدم بزنیم
چقدر دم بزنیم از عربستیزیمان
بیا که دم، ز وفاداری عجم بزنیم
مباد آنکه شود حق مسلمین پامال
بیا به وحدت، بر لشکر ستم بزنیم
اگر که بیم تقابل بوَد به دل ما را
چگونه میشود آیا دم از جنم بزنیم؟
اگر که پیرو مولای شیعیان هستیم
علیه ظلم بیا تا که دل، به یم بزنیم
بیا که گردن کفار را، به وحدت مان
به وقت حادثه با تیغهی دو دم بزنیم
طلب کنیم می از جام (ساقی) کوثر
که پشت پای، ز مستی به جام جم بزنیم
سید محمدرضا شمس (ساقی)