eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زان باده پُر کن ساغرم کز وی سحر سر می زند خورشید در خم خانه اش هر صبح ساغر می زند از چند و چونم وارهان ، با جرعه ای آتش فشان ز آبی که آتش بی امان ، در خشک و در تر می زند بختم به سودای تنت ، ره می زند به سوی منت تا آورد در گردنت ، دستی که به سر می زند تصویر آن شیرین دهن ، خود بر نمی تابد سخن هست این قدر کز عشق من ، طرحی به دفتر می زند من شاعرم ! خوش می زنم ، از عشق و از مستی رقم اما به چشمانت قسم ، چشم تو خوش تر می زند من می شناسم پنجه را ، این تک نواز آشنا عشق است هر چند این نوا ، با ساز دیگر می زند ای عشق ! از آن مشرق درآ ، روشن کن این ظلمت سرا کاین شب جدا از تو مرا ، بر دیده خنجر می زند یک جرعه زین می نوش کن ، وز های و هو خاموش کن عشق است اینک ! گوش کن : انگشت بر در می زند