آقای کاظم بهمنی یه شاه بیت خیلی قشنگ دارن که میگه:
دلبرت هر قدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها تا می کند
خوانش غزل۳۳۹.mp3
1.14M
غزل شمارهٔ ۳۳۹
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل میکشم به مخزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمیبینم
منم به عالم و این گوشه معین چشم
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر میگرفت دامن چشم
نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
به بوی مژده وصل تو تا سحر شبِ دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
✍ هوالکریم
تا که آمد به جهان،نغمهء ایمان بِسرود
لرزه انداخت به کاخِ همهء آل یَهود
دید چون مادر خود را هدف تهمتِ و فحش
اِذنی از حق بگرفت و به مَدد لب بگشود
گفتِ آن عبدِ خدایم که مبارک شد و بر
روز میلاد و وفات و به خودش داد دُرود
تا که مادر زِ همه فُحش و فِتَن داد نجات
در تشکر زِ خدایش شده کودک به سجود
یاورِ مهدیِ موعود شد آن روحِ خدا
اِن یکادی تو بخوان ،کور شود چشم حسود
#عباس_بهمنی
🌴❄️🏴❄️🌴
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسینع
هرکجا خسته شدم باز پناهم شده ای
تشنه ام تشنه ی یک جرعه نگاهت ارباب
#سجاد_یعقوب_پور
هرکس به درگهِ کرمت بُرد تحفهای
ما را ز دستِ خالیِ خود ، آستین پُر است
#غنی_کشمیری
#اللهم_ارزقنا
شهرها سوخته از آتش آهی گاهی
نالهای داده به باد افسر شاهی گاهی
ای بسا قدرت پیکان تهمتن نکند
آنچه کرده مژهی چشم سیاهی گاهی
نظری کن سوی رندان که سلاطین جهان
بنوازند فقیران به نگاهی گاهی
گر دمد سبزهی عشق از دل ما نیست عجب
رسته درسینهی بس، سنگ گیاهی گاهی
به امید کرم خواجهی خوبان باشد
گر کند بندهی گمراه گناهی گاهی
شادمان باش که در دیدهی ارباب وفا
کوه هم سنگ بود با پرکاهی گاهی
پای رفتن نبود در ره سرمنزل عشق
آنکه را هست غم کفش و کلاهی گاهی
خاکسارا خبر گمشدگان را تو بگوی
گر نباشد خبر از سالک راهی گاهی
#غلامعلی_خاکسار_ابهری
دربندم از آن دو زلفِ بَند اَندر بَند!
نالانم از آن عقيقِ قند اندر قند!
ای وعدهی فردای تو پيچ اندر پيچ،
آخر غم هجران تو چند اندر چند؟!
#منوچهری