eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از .
زبان چشم هایت را چرا من خوب میفهمم کمی هم با زبان دل بگو من دوستت دارم بداهه
تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم... حرف تو که آید به میان ، سخت حسودم… تقصیر تو هم هست که با طرز نگاهت، آرام خزیدی به تن و تارم و پودم... می خواستم از جاذبه ات فاصله گیرم، اما نشد و عشق تو سر زد به وجودم… ای کاش فقط سر زده بود ...آمد و ماند و در گیر خودش کرد ...من و بود و نبودم… تکثیر شدی در همه ی ثانیه هایم در خوابم و در اشکم و در ذکرو سجودم … آنقدر که جز چهره ی تو هیچ ندیدم… آنقدر که جز وصف تو چیزی نسرودم… با حضرت حافظ کمی از عشق تو گفتم… فرمود مراعات کنم حد و حدودم…
تو با تمام خودت آمدی به دیدارم وَ من برای همین هم به تو بدهکارم منی که صبر و غرورم همیشه جا ماندو از این حماقت بی جا همیشه بیزارم به انتهای کلامم نمی رسد زورم کمک بکن برسم ابتدای اقرارم به این که پای توام این که دوستت دارم هوای قلب منی من به تو گرفتارم! وَ این که مسئله ای نیست عاشقم باشی کمک بکن نرسد حال بد به تکرارم امان نمی دهدم فکرهای تو خالی شبیه حسّ اتاقی بدون دیوارم مسیح خاطره هایم دوباره با چشمک بپرس حال دلم را که زیر آوارم لا ادری
بیخودی مظلوم میخوانند او را شاعران آنچه دل نامیده اندش قاتل ما بوده است
منم و عطر تو که پخش شده توی تنم بی تو دلتنگ‌ترین حادثه‌ی قصه منم 🕯🌺
مرا مست کردی ، شرابی مگر ؟ گرفتی مرا ، شعر نابی مگر ؟ گرفتم سراغ تو را از نسیم گل نو رس من ، گلابی مگر ؟ به سوی تو می آیم اما دریغ مرا می فریبی ، سرابی مگر ؟ رهاندی مرا از غم تشنگی چه سبزم به یاد تو ، آبی مگر ؟ ز برق نگاهت چنان برف کوه دلم آب شد ، آفتابی مگر ؟ به جان من خسته آرامشی دل آسوده ام با تو ، خوابی مگر ؟
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی..
خودت گفتی جدایی حق ندارد بین ما باشد! کجایی تا ببینی که جدایی هم شکر خورده...
با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر من زنده‌ام بـه مهرِ تو ای مهربانِ من حسین_منزوی
یک دم بیا با عاشقان، دستی بچرخان و برو چرخی بزن، مستی نما، دل را بشوران و برو...
گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست! ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست! -
صبحی که بتابد به دلم روی چو ماهت آن صبح به کام من و دل باشد و دنیا...
گر چه شاعر نشدم , با همه ی طبع ترم ! چه بلاها که سر شعر , نیامد به سرم ! مثل افراد گرفتار در  آتش , دائم نگرانم ، نوزد شعله ای از دور و برم ! پدرم خواست که شاعر بشوم , اما... من بارها گفته ام این را ، که مبادا... پسرم ! ضعف اعصاب مرا , غربت شعرم رو کرد مثلا شاعر این شهر  خرابم , خبرم ! شعر ناب است و حسادت , منو،  یک قوم حسود قاتق نان  که  نه ، شد قاتل جانم , اثرم ! من از این کوچه ، که دل می شکنند آدمهاش به  گمانم  نتوانم  ، سر  سالم  ببرم ! مثل سرباز ضعیفی ، که حریفش قدر است نا امیدانه به سمت ، هدفم حمله  ورم ! من مجنون ، کم آورده از این عاقل ها به  کدام ، عادل دیوانه شکایت ببرم ؟  فندکم ، قاتل بالفطره ی شعرم شده است  بسکه از خیر غزلهای خودم ,  میگذرم !  شب جمعه ست ، نثار دل مرحوم خودم .  بروم ازسر بازارچه ،  خرما بخرم
دلم در دامِ گيسويش همان ستارخانى شد كه جان مى داد بلكه انقلابش را نگه دارد...
هدایت شده از Rokh Kh
گفتی نرو ، بمان، که بمانم ز ماندنت ماندم نرو ، تو بمان ماندنی ترین
🍂اونجا که بسطامی میگه: "گلپونه ها نامهربانی آتشم زد" آدم یه نگاه به گذشته و حالش میکنه زیر لب میگه: "آتشم زد"
گاه گاهى با خودم نامهربانى ميكنم با خودم لج مى كنم با غم تبانى ميكنم مى نشينم چاى مى نوشم كنار پنجره بى كسى هاى خودم را ديدبانى مى كنم اب مى ريزم به روى خاك گلدان هاى خشك آب پاش خانه را دارم روانى مى كنم چشم مى دوزم به دستانى كه در دست تو بود خاطرات رفته ام را بازخوانى مى كنم بى نشانى رفتى و دلتنگ ماندم چاره چيست نامه ها را مى نويسم بايگانى مى كنم آه حالا كه خودت اينجا كنارم نيستى در كنار عكس تو شيرين زبانى ميكنم | |
با خودم لج می‌کنم، دیوانه بازی می‌کنم رفته‌ای اما برایت چایِ بِه دم می‌کنم یا رفته‌ای اما برایت یک غزل دم می‌کنم
هر راهی که او رفت با خودت لج نکن راهت را مدام تو به سمتش کج نکن خشت اول اگر هم مستقیم نرفت خشت های بعدی را بی هوا رج نکن آخ جوووووووون موتور وعرم برگشت😁
هر گوشه گریست چشم و هر سو نگریست سرگشته پیِ آنکه نمی‌دانم کیست... سرگشته پیِ آنکه نمی‌دانم کیست می‌گردم و می‌گردم و می‌دانم نیست!
معشوق چو شمشیر جفا بر کشد از خشم عاشق چه کند گر سر خود پیش ندارد؟
وای از آن روز تو عاشق شوی ومن معشوق پدری از تو در آرم که خداااا میداند ☺️
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج ...
آنکه چشمان تو را این همه زیبا می کرد کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد یا نمی داد به تو این همه زیبایی را یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد 🕯🌺
لم یُلامِس قلبي شیئاً أعمقَ منِك هیچ‌چیز عمیق‌تر از توقلبم را لمس نمی‌کند j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱