eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غلط بوده قیاس خنده اش با پسته ی خندان و یا تشبیه موهایش به شب های بلوچستان غلط کردم بدون درک از مستی غزل گفتم و خیلی سرسری گفتم لبش انگور کردستان چنان لب سوز و لب دوز و چنان خوش طعم و خوش رنگ است لبانش طعنه ها می زد به طعم چای لاهیجان ! و فهمیدم که آن"اخم"و "لب"و "موی" ِفرَش یعنی ""الف ها"لام" ها و"میم"های اول "قرآن "! گلم با چادرش در"جمعه ای"سمت "مصلا"رفت "غزل"گو شد از آن موقع"خطیب جمعه ی تهران" صدای تق تق کفشش به جانم لرزه ای افکند که در کرمان صدای نعره ی آقا محمد خان ...
دیدم رسیدنم به تو هی سخت می‌شود در "گیرودار " این همه غم شاعرت شدم...
به هر روزي كه برميگردم از آغاز دلتنگم به قدر جمعه ي يك پادگان سرباز دلتنگم
حالا که سیل غم بنا دارد بیاید کشتی نوحی لاجرم باید بیاید دل را به هرکه غیر او دادیم و گفتیم باز است این در هرکه میخواهد بیاید فریاد ایمان سر برآوردیم و با شک گفتیم منجی جمعه ای شاید بیاید شاید برای کوفیان عصر غیبت بد نیست گاهی استخاره بد بیاید بیراهه رفتیم و گمان کردیم کافی است روی ولا الضالین مومن `مد” بیاید در غیبتیم و ظاهرا فکر ظهوریم قبل از نود آخر چگونه صد بیاید؟ هی درد پشت درد ما دنبال درمان آخر نفهمیدیم او باید بیاید از دست ما گم کرد قافیه خودش را حق دارد اینکه ظرف صبرش سر بیاید
جمعه یعنی یکسره دلتنگ تو قافیه در قافیه در جنگ تو
دست در دستِ تو باشم و کمی باران هم جمعه ها شاد ترین روزِ خدا خواهد شد...
من و دلتنگی "جمعه" ،مزاحی تلخ و تکراری که هر روزم بدون تو پر از آواز دلتنگی ست..
تو نباشی و ببافم دو سه رج خاطره را جمعه یعنی سرِ من گرم شود با یادت ...
جمعه و غصه و تنهایی و بی‌حوصلگی تازه این اول صبح است و غروبش در پیش...
جمعه بازاری است بی تو، دردرونِ سینه ام؛ غرفه های قلبِ من، دڪانِ دلتنڪَی شده...
غم هست به اندازه و جا نیست برایت ای جمعه نمی شد که تو این هفته نیایی
بی نهایت دوستت_دارم ولی در جمعه ها حس دلتنگی ڪمی از بی نهایت سرتر است!