eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که در هنگام خدمت با همه کردی وداع مثل بعضی ها نبُردی از مقامت انتفاع وای بر ما گر بخواهد بعد تو دیوانه ای در عبور از کوه ،با اسنپ بگیرد ارتفاع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پر لاله شده زمینِ گلگون رفح خون می‌ریزد ز قلب زیتون رفح ای صاحب ذوالفقار، عجل لفرج آه از دل و دیدگان پر خون رفح
رم میکند در واژگان هی مرکب شعری آه از پریشانی طبع آه از تب شعری دریای مضمون واژگون و شاعری دلخون وقتی نگاهی خیمه زد جایی لب شعری جایی نمیرفتم اگر بحثت نمی آمد در انجمن های قمر در عقرب شعری... موی تو شب چشم تو شب بوی توهم شب بو تو همزمان هم شعر هستی هم شب شعری... میخواستم دستم به دامان تو باشد عشق... دلدادگی دینم شد و یک مذهب شعری سروش وطن پور | کوچه بن بست... 1403/2/21
رفح یک بغض سنگین دارد انگار! به گونه اشک خونین دارد انگار! میان آتش و خاکستر و دود ردیفی درد رنگین دارد انگار! سیده محبوبه هاشمی زاده
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نَخلِ دل را گر تکانـــــم بعـــد تو، جـــای رُطَـب خاک بر فرقم نشیند... خاک بر فرقم رفیق...
همیشه خواسته ام از خدا فقط او را چنان که خسته تنی، چای قند پهلو را!
ﻧﻤﯽﺁﯾﯽ، ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻧﯽ، ﻧﻤﯽﺟﻮﯾﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺩﻝ، ﺭﻧﺠﺸﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ؟!
زمان شما محدود است، آن را برای زندگی دیگران تلف نکنید
بخت آیینه ندارم که در او می‌نگری خاک بازار نیرزم که بر او می‌گذری من چنان عاشق رویت که ز خود بی‌خبرم تو چنان فتنه خویشی که ز ما بیخبری به چه ماننده کنم در همه آفاق تو را کان چه در وهم من آید تو از آن خوبتری گفتم از دست غمت سر به جهان در بنهم نتوانم، که به هر جا بروم در نظری....!!
دستی به سرِ پیرهنِ ما زده است بر جنگل و دشت و چمنِ ما زده است صبح آمد و با باد بهاران، خورشید گرمای تنش را به تنِ ما زده است