eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی دورتون بگردم.mp3
4.8M
الهی دورتون بگردم منم تو خیمه گریه کردم تا یکمی سبک شه دردم 🎤 #️⃣ #️⃣ #️⃣ 🔸 پیشنهاد دانلود
33.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️ کاری زیبا از طلافروشان شهرستان میبد در سوم محرم 🔘 یزد؛
من زین عزا چگونه نگریم که در غمت برخاست ناله از جگر سنگ‌ها، حسین! "حسین منزوی"
سوخت مرا آه، خط به خطِ مقاتل چشم تر آورده ام، دو شاهدِ عادل! شام اسارت کجا و شمسۀ عصمت شاه عوالم کجا و بند سلاسل روضۀ پوشیده را مخواه کنم باز ناقۀ عریان و منزل از پی منزل پس چه شد آن دست‌ها که طفل سه ساله با مدد او نشسته بود به محمل ناقۀ زینب به دست کیست مهارش؟ لال شوی ای زبان و خون شوی ای دل! پای همان نیزه‌ای که رأس حسین است ذبح کنیدم که خواند آیۀ بسمل سرزده‌است از تنور خانۀ خولی «یار من و شمع جمع و شاه قبایل» ریخت بر آن سر یزیدِ مست، شرابی بشکند آن دست‌های نامتعادل آه از آن بازه‌ای که زادۀ نیرنگ صفحۀ شطرنج را گذاشت مقابل جام تهی بود کاش ساغرِ جسمم از چه نمردیم ما ز بزم اراذل از چه نمردیم ما که پیش ابالفضل حرف کنیزی زدند، ای دل غافل! سر زند از شام تیره صبح سپیدی منتقمِ قوم بسته است حمایل تا نشده دیرتر بخواه فرج را پیک اجل چون رسد چه جای وعجّل
AUD-20220208-WA0508.mp3
4.09M
از بچگی شادی فروختم غم خریدم
تو آسمانی و توصیف تو هنر می خواست سرودن از تو فقط ،شاعری قدر می خواست کبوتری که گرفتار بازی دنیاست برای پر زدن تا دمشق پر می خواست شکست بغض غزل تا نوشت یا زینب(س) برای وصف تو شاعر دو چشم تر می خواست بزرگ مرتبه ای دختر علی (ع)که حسین(ع) به احترام تو از جای خویش بر می خاست گذشتی از همه دنیا برای عشق حسین برادری که تو را تاج روی سر می خواست برای دیدن داغ عظیم زاده شدی شکسته کشتی بحر بلا سپر می خواست صبور بودن در داغ کربلا هنر است شکست دادنتان را اگرچه شر می خواست میان آن همه بی رحم ای سلاله ی نور شکستن جبروت ستم جگر می خواست تو خطبه خواندی و آوار شد بنای ستم خلیل آل علی(ع) اینچنین تبر می خواست نبود قسمت من در مدافعین حرم شهید راه تو بودم خدا اگر می‌خواست
هم با هزار وصف کمالش دلم خوش است هم با هزار اسم جمالش دلم خوش است از چشمهٔ وصال اگر قسمتم نشد با چشمهٔ زلال خیالش دلم خوش است حتی جواب هم ندهد می‌زنم صدا دیوانه نیستم؟ به سؤالش دلم خوش است! بر فرض هم دریغ کند مهر خویش را با لحظه‌های قهر و قتالش دلم خوش است هر کس رسید گفت محال است وصل دوست باشد محال! من به محالش دلم خوش است حالا که دور مانده‌ام از آستان دوست با بوسه بر ضریح خیالش دلم خوش است
بی‌قرار من نباش آخر کمی دیوانه‌ام می روم از پیش تو بردار سر از شانه‌ام مهربان همسر! هدایت یافتم از پرتو ات شک نکن یاد تو هستم در شفاعت‌خانه‌ام کفتر جلدی شدم پرواز شوقم سمت اوست داده چون از دست خود آقای دنیا دانه‌ام من حسینی هستم از حالا و بالا می روم هست در فردوس بی‌شک روبرویش خانه‌ام مقصدم از اهل دنیا می شود دیگر جدا با حسینم بعد از این و با همه بیگانه‌ام پ‌ن:تقدیم شد به محضر نورانی زهیر بن قین یار باوفای امام حسین علیه‌السلام
دیدم که می گردی و مروارید غلطان می خری مشکل پسندی می کنی از بین خوبان می خری لایق نبـــــــودم در رکابت باشـــــم از اول ولی حر پشیمــــانم بگـــو حر پشیمــــان می خری؟
رباعی های شب پنجم محرم حضرت عبدالله بن الحسن(علیه السلام) ۱ جنگ و خطرش، ربط به اطفال نداشت او طاقت قتلگاه و گودال نداشت این معجزه ی کوچک آن کودک بود پرواز کبوتری که یک بال نداشت ۲ هرچند که دست تو فقط غم دارد ضرب المثلِ"دست"، تو را کم دارد دست تو که می شد سپر جان عمو دیدیم که یک دست صدا هم دارد حضرت حبیب(علیه السلام) ۱ بانو! خبری خوش و عجیب آمده است از شهرِ خبیث، یک نجیب آمده است از دور، محاسن سفیدش پیداست یک لشگرِ یک تنه - حبیب - آمده است ۲ با موی سفید هم تو زیبا بودی محبوب حسین و عشق سقّا بودی آرامش قلب بچّه ها و زن ها انگار پدربزرگ آنها بودی حضرت زهیر (علیه السلام) ۱ خمخانه ی نابی ست خماری ها را کشتی نجات، ناگواری ها را او آمده با خودش به ساحل ببرد امثال زهیر، ما فراری ها را ۲ یک عمر فنا شدیم در مسجد و دیر با عشق تو عمر می شود ختم به خیر ما طفل گریزپای این مدرسه ایم ما را برسان به خیمه ات، مثل زهیر
باید که به قــــربان تو جانان بروم حر باشم و از گوشه‌ی زندان بروم دیر آمــــــده‌ام به جان فشانی اما رخصت بده تا زود به میدان بروم
با آن ادبی که در ضمیر حر بود سرتاسر جانش از ندامت پر بود پاداش ارداتش به شأن زهرا آغوش حسین و بخششی درخور بود