eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلاً نمی‌خواهم برایم این و آن باشی کافی‌ست وقتی با تو هستم، مهربان باشی عشق است؛ من، هرآنچه باشی دوستت دارم دریا اگر باشی... اگر آتشفشان باشی از ناگهانی اتفاق افتادنت پیداست باید برایم از خداوند ارمغان باشی باید بتابی بعد باران‌های پی در پی در تیره‌روزی‌های من، رنگین‌کمان باشی بگذار ماهِ آسمان مالِ خودش باشد وقتی تو قرص ماهِ حوض خانه‌مان باشی گفتند دریا شو؛ تمام آسمان در توست دریا نخواهم شد، مگر تو آسمان باشی... لاادری 💐❤️💐
نگاهم کرد و لرزیدم، خجالت می کشم از او بگویید عاشقت گفته: نگاه محشری داری!
چشم خود بستم دگر چشمان مستش ننگرم ناگهان دل داد زد دیوانه من میبینمش
با منی ، با همه ی نازِ نگاهت مثلاً با دل آراییِ آن صورتِ ماهت مثلاً پیشِ من هستی و بر شانه‌ی تو ریخته است فتنه انگیزیِ موهایِ سیاهت مثلاً با سه تا شاخه‌یِ گل دسته گلی ساخته ام مثلِ یک تاج و یا مثلِ کلاهت مثلاً فالِ من گفت“می آیی” و خیالم با عشق چیده و ریخته گل بر سرِ راهت مثلاً روحم انگار کنار تو در آمیخته با خنده ی با نمک گاه به گاهت مثلاً پیشِ من هستی و می بوسمت آهسته که باز بشود بوسه سر آغازِ گناهت مثلاً..
ماه وقتی درشب موهای تو گم می شود کاروانی بین ابروهای تو گم می شود ناخدا هر قدر دریا رابلد باشد شبی کشتی اش درموج گیسوهای تو گم می شود وحشتم ازمرگ خیلی کمتراست از لحظه ای که سری برروی زانو های تو گم می شود کاروان سالار من زنگ شتر های عرب لای آواز النگو های تو گم می شود مانده ام یاآسمان درچشمهایت مخفی است یا زمین در بین بازوهای تو گم می شود
قبله را سمتِ خودت یک شبِ مایل کردی حقِّ من بود نگاهی که تو باطل کردی آیه ی عشق فرود آمده از عرشِ خداست شک گناه است،ولی باز تو دل دل کردی این که خاکِ دلم از دیدنت احساس گرفت اعتقادم به معاد است که کامل کردی غرض از خلقت معشوق اگر آزار است بارک الله به شما،یک تنه حاصل کردی سوره از معجزه ی عشق تلاوت کردم آیه ی صبر از این فاصله نازل کردی
راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن شوق سفرم هست در اقصای وجودت لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن دارم سر پرواز در آفاق تو، ای یار یاری کن و آن وسوسه را بال و پرم کن عاری ز هنر نیستم اما تو عبوری از صافی عشقم ده و عین هنرم کن صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست باران من خاک شو و بارورم کن افیون زده ی رنجم و تلخ است مذاقم با بوسه ای از آن لب شیرین شکرم کن پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آن گاه تا لذت آغوش بدانی، خبرم کن شرح من و او را ببر از خاطر و در بر بفشارم و در واژه ی تو، مختصرم کن
اى آنكه شراب نفست كم شدنى نيست اين شانه به موهاى تو محرم شدنى نيست؟! اصرار نكن بگذرم از داشتن تو وقتى گذر از حقّ مسلّم شدنى نيست يك عُمر تو را خواستم از هركس وناكس! "تقدير" به اين وصل مصمّم شدنى نيست: "مى گفت صلاح ست كمى دور بمانيم مى گفت خودت را بكشى هم شدنى نيست!" ديوانه شدن ساده ترين شكل فراق است من زندگى ام بى تو مجسّم شدنى نيست بگذار تو را مثل خدايم بپرستم "سودازده" را ترس جهنّم شدنى نيست رؤياى من اين ست در آغوش تو باشم رؤياى قشنگى ست كه باهم... ؟!
امشب به یُمن ِدیدنت قفل ازدلم وا میکنم جشنی به استقبال ِتو درکوچه برپا میکنم درب ِدلم را بعدتو بر روی ِهرکس بسته ام ماندم به دیدار ِتو و امروز و فردا میکنم گردو غبار رفتنت خوابیده روی شیشه ها روی غبار ِ شیشه ها از شوق تو ها میکنم قلبم درون سینه ام بی تاب ِدیدارت شده چندان فشارم میدهداین پا و آن پا میکنم چندین زمستان میشود دلتنگِ دیدارِ توام پیشم بمانی جان به تو،جانانه اهدامیکنم ششدانگ ِقلبم رافقط بهرِتو پنهان کرده ام اکنون که برگشتی سَنَد بهرِ توامضا میکنم دور از تو بیمارم گلم باید بمانی پیش من ترکم نکن ای عشق ِمن، از تو تمنا میکنم
کاش یکبـــــار دگر خواهش تند تن تو وا کند نیمـــه شبی دکمــه پیراهن تو مثــل یک پیچک شهوت زده شدت گیرد دور اندام من شـب زده روییـــــدن تو نیمه شب غرق هوسهــــای عرق آلوده پشت دیوار جنــــون تن تن من تن تن تو دست های من و تو تا به سحـر در نوسان بوسه تو، گردن من،بوسه ی من ،گردن تو تا در آغـــوش توام هیچ غمـی نیست مرا بشکنـد شیشـــه‌ی من در بغـل آهــن تو " امشبی را که در آنیـــم غنیمت شمـریم " نرو از کلبـــه ی من، دستِ من و دامـن تو ‌
بوی صدای گرم تو را تا چشید چشم دل را به کوچه باغ تماشا کشید چشم صبح و سکوت و شعله و شب را به هم سرشت وقتی خدا برای تو می آفرید چشم اصلا برای چشم تو آمد پدید ناز اصلا برای ناز تو آمد پدید چشم کم در هوای آمدنت می پرید پلک؟ کم روی سبزه های تنت می چمید چشم؟ امروز روزیم شب چشم سیاه توست حالا کجاست بخت سیاه سپید چشم ای روزگار روز مرا عاشقانه کن من باز کرده ام به تو با این امید چشم لب تر کنی که با همه ی هستی ات بمیر از هست و نیستم همه خواهی شنید: چشم
تب کرده ام هذیان برایت مینویسم ذهنم پراست از فکرهای اشتباهی بگذار حالت رابپرسم ،گرچه دیر است عالیجناب شعرهایم روبراهی
وقتی دلم برای شما تنگ می شود خطّ و نشانِ خاطره پُر رنگ می شود هر چند لهجهٔ تو به گوشم نمی رسد در خاطرم صدای تو آهنگ می شود وقتِ وداع هر قدمی را که می زنی انگار گامِ فاصله فرسنگ می شود بعد از تو هیچ رهگذری عاشقم نکرد برگرد نازنین که دلم سنگ می شود دور از دوبیتیِ لب و چشمانِ چون غزل حتّی ستونِ شعر و سخن لنگ می شود باز آ و نظمِ لشکرِ احساس را ببین سربازِ دل به عشقِ تو سرهنگ می شود قلبِ مرا اگر به نگاهی ادب کنی مجموعهٔ وزارتِ فرهنگ می شود این چند مدّتی که نمی فهمدم کسی خیلی دلم برای شما تنگ می شود.
بیزارم از این درس های مبهمِ زوری از جزوه‌ها و تِستهای سخت مجبوری بنده حواسم پرتِ چشمانِ سیاهِ اوست... یک عاشق دیوانه ام از نوعِ کنکوری! 😅
پریشان کن سر زلف سیاهت شانه اش بامن سیه زنجیرگیسو باز کن دیوانه اش بامن
از دل ای آفت جان صبر توقع داری؟ مگر اين كافر ديوانه به فرمان من است؟ ♥️ join»@khalvatehdel
به جز دل با کسی از شوق برگشتش نمی گویم که تنها حرف یک دیوانِــــہ را دیوانِــــہ می فهمد ! ♥️ join»@khalvatehdel
تردید سزاوار دل عاشق من، نیست ای دوست! مکن شک به نمازی که شکسته است ♥️ join»@khalvatehdel
خانه‌ام را خراب می‌خواهی؟...دست در دستِ دیگری برگرد دست در دستِ دیگری برگرد...خانه‌ام را خراب خواهی کرد ♥️ join»@khalvatehdel
همین که عشق من شد سکّه‌ی یک پولِ این مردم مرا بر سفره‌های هفت‌سینِ عید بگذارید! ...♥️ join»@khalvatehdel
شعرمی گویم ولی معٖشوقه ای درکار نیست آه،مـن دیوانه ام،دیوانه بودن عار نیست♥️ join»@khalvatehdel
من از خود نیمه ای را دیده بودم، عاقل اما تو مرا با نیمه ی دیوانه ی من آشنا کردی ♥️ join»@khalvatehdel
شده تا نيمه ي شب در بزني ، وا نکنند؟ يا دري را شده با سر بزني ، وا نکنند؟! پشت در ، بيد بلرزي و به جايي برسي که تهِ فاجعه پرپر بزني ، وا نکنند؟! روي يک پله ، درِ خانه‌ي بي‌فرجامي بتپي، قلب کبوتر بزني ، وا نکنند؟! تو بداني که يکي هست که بي‌طاقت توست باز تا طاقت آخر بزني ، وا نکنند؟! خنده‌اي کردم و گفتم : دل من! گريه نکن تو اگر صد شب ديگر بزني ، وا نکنند! اين در بسته ، عزيز دل من! بسته به توست شده باور کني و در بزني ، وا نکنند؟!
با این که قهری باز هم قانون دل این است وقتی صدایت میزنم لطفا بگو جانم !! 🕯🌺 🦋@mohaabbaat🦋
می نویسم عشق، تایادت دوباره گل کند آسمان درحجم چشمت، بی ستاره گل کند عشق یعنی تو، تو یعنی کل تشبیهات من دلبری کن تا زبان استعاره گل کند می سُرایم آنقدر از خاک پاکت روز و شب تا که در من شعرهای نیمه کاره گل کند باش با هُرم نفس های تو همزاد بهار معبدو میخانه، گلدسته،مناره گل کند گل بخندو گل بگو ای سرزمین شعر وشور تا زمستان بشکُفد با یک اشاره گل کند ابرهای تیره را بشکن قراراست اینکه ماه بازتوی گوش تو چون گوشواره گل کند با توام ای رود جاری! غنچه غنچه هردرخت می تواند با تو روی سنگ خاره گل کند آه ای سرسبزتر از واژه ،می خواهم شبی با زبان سرخ فریادت دوباره گل کند .