گرمی لبخند از آواز بنان برداشته
چشم از فیروزههای اصفهان برداشته
حس معصوم نگاه غرق در اعجاز را
از دعاهای مفاتیح الجنان برداشته
بعدها هرکس بخواند نقلی از زیباییش
از غزلهای من آتش به جان برداشته
عشق مدتهاست این روح سراسر درد را
برده بر بام جنون و نردبان برداشته
فکر کن گنجشک باشی و ببینی گردباد
جفت معصوم تو را از آشیان برداشته
بشکند دستش گلم هرکس تو را از من گرفت
کیسه باروت از ستارخان برداشته
#حامد_عسکری
کوهِ من
گریه نمیکرد و نمیدانستم
کوه ها اشک ندارند
فرو میریزند ...
#رویا_ابراهیمی
گاه باید همه سرمایهٔ خود را بدهی
تا که شاید بتوانی ز تلاطم برهی
فرض کن قایق بشکسته به موج افتاده
تکه چوبی که نباید به کسی باج دهی
#سید_طباطبایی
#بداهه
بی عشق نفس زدن حرام است مرا
کان دم که نه عشقِ اوست دام است مرا
با قربتِ معشوق مرا کاری نیست
اندیشهٔ فکر او تمام است مرا
#عطار
تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز
جان سوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سرسازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داریم
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر شیوه وحشی شکاریم
شرمم کشد که بی تو نفس میکشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
#شهریار
هم سری، هم در سری، هم درد سرهای سری
پادشاهی میکنی ای عشق، تاجت بر قرار!!
#محمدحسینبیگدلی
چون زخمِ تازه دوخته از خون لبالبم
ای وای اگر به شِکوه شود آشنا لبم
بگذشت عمر و گفتوشنو با تو رو نداد
ای بی نصیب گوشم و ای بی نوا لبم
لب وعده کرده بود که: گوید غمم به دوست
وقتست اگر به وعده نماید وفا لبم
صدبار لب گشودم و بر کس نریختم
خونها که موج میزند از سینه تا لبم
#عرفی_شیرازی
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺯﯾﺴﺖ
ﺑﯽﺗﻨﻔﺲ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﻨﻔﺲ میکنی
ﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ کتابهایی ﮐﻪ ﺗﻮ میخوﺍﻧﯽ
ﻭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻗﻬﻮﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺳﻔﺎﺭﺵ میدهی
ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺁﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮔﻠﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽﺧﺮﯼ...
#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ