می گذشت از رو به رویم با حیا ۅ ساده بود
رقص گیسوها میان باد فوق العاده بود
چشم هایش دلربا بود ۅ نگاهش بر زمین
از قدم هایش مشخص بود آقازاده بود
دست ۅ پایم سخت لرزید و حواسم پرت شد
شک ندارم اتفاقی در دلم رخ داده بود
در خیالاتم برایش شعر می خواندم و بعد
دست های من به زلف یار ۅ جام باده بود
من نگاهم خیره بود ۅ او نگاهش منقطع
هم زمین آماده بود ۅ هم زمان آماده بود
عشق شوری در نهاد ما نهاد ۅ بعد هم
اتفاقی که نباید بین ما افتاده بود
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد
از این بی آبرویی نام ما آوازه می گیرد
من از خوش باوری در پیله ی خود فکر می کردم
خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد
به روی ما به شرط بندگی در می گشاید عشق
عجب داروغه ای! باج سر دروازه می گیرد
چرا ای مرگ می خندی؟ نه می خوانی، نه می بندی!
کتابی را که از خون جگر شیرازه می گیرد
ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد
تو نباشی،،!! چه سلامی، چه علیکی گُل من
تک تک ِ ثانیه ها بی تو شده قاتل من
مونسی نیست به جز دلهره در کنج اتاق
تا زمانی که به چشمان تو بسته دل من
نام تو ورد زبانم همه جا تا نفس هست
با تو شاید که سرشته شده آب و گِل من
من همانم که به امید تو زنده است هنوز
دلخوشم لطف تو آخر بشود شامل من
باد میرقصد و بلبل به چمن خواننده
ای فدای قَدَمت این تَنِ نا قابل من
باغبانم ، همه جا بذر وفا کاشته ام
کاش وای کاش تو تنها بشوی حاصل من!
#لاادری
🌾🌸🌾
دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعدِ تو بر هیـچکس آسان نگرفت...
#فاضل_نظری
در ظلمت این مسیر غوغا کردی
بی پرده بهار را هویدا کردی
همراه مدافعان دشت گل سرخ
امنیّت باغ را مهیا کردی
▪️سالروز شهادت #سرداردلها را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می نماییم
#حاج_قاسم_سلیمانی
#سردارشهیدحاجقاسمسلیمانی
🌸⃟🌷🕊🌿჻ᭂ࿐✰🔰
دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم
همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم
دل به هر کس کی سپارم من در دلها مقیم
تا نتوانم شمع مجلس شد چرا پروانه باشم
آزمودم آشنایان را فغان از آشنایی
آرزومندم که با هر آشنا بیگانه باشم
مرغ خوشخوانم وگر در حلقه زاغان نشینم
کی توانم لحظه ای در نغمه مستانه باشم
مردمی گم شد میان آشنایان از تو پرسم
با چنین نامردمان بیگانه باشم یا نباشم
#مهدی_سهیلی