eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین نافله های سحرت کشت مرا درددل کردن توباپدرت کشت مرا ای قیامت قدوبالات، قیامت کردی این چه حالیست،هلال کمرت کشت مرا نبض من باتپش قلب توهمسو گشته غصه داری دل پرشررت کشت مرا فاطمه،عمق نگاه تو زغم لبریز است غربت مخفی چشمان ترت کشت مرا همسفر،لحظه ی معراج تونزدیک شده دردمندانه وداع سفرت کشت مرا ای پرستوی بهشتی مدینه اینکه سوزانده عدو بال وپرت کشت مرا فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم غصه ی کوچه واشک پسرت کشت مرا یاس نیلی شده ی گلشن توحیدی من گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا اولین دادرسی صف محشر از توست دادخواهی تو از دادگرت کشت مرا : 💔 دست ازقتل علی بردارزهراجان بمان ای علمدار خمیده،باز درمیدان بمان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت ام ابیها حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، صدیقه ی طاهره بر شما تسلیت باد😭🏴
با تمام دردها بانو ترحم میکنی گهگاهی لحظه ای کم کم تبسم میکنی چشمهای کودکانت غرق ماتم میشود تا که در بین قنوتت یاد مردم میکنی روزهای آخری کمتر به زینب میرسی کم نوازش میکنی کمتر تکلم میکنی لاله ی پیراهنت هی آبیاری میشود روزهای آخری تا پخت گندم میکنی در میان روز بر پیغمبرت سر میزنی وقت برگشتن تو گاهی خانه را گم میکنی آنقدر خونریزی بال و پرت گسترده است بین معراج شبانه هی تیمم میکنی مرتضی خوشحال میگردد و خندان میشود تا که بین خانه اش بانو تلاطم میکنی در میان بسترت وقتی که میخوابی چرا آن شهادتگاه محسن را تجسم میکنی ای پرستوی مدینه حرف رفتن را نزن از چه رو شعر پریدن را ترنم میکنی : 💔 روضه ی فاطمه یک روضه ی معمولی نیست شرح دوران غريبی‌ست که مولا دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان (عج)🏴
غربت کشیده آشنایش فرق دارد آهش، صدایش، گریه هایش فرق دارد فهمیده هرکس ذره ای دوری چشیده هجران زده حال و هوایش فرق دارد گیرم که مجنون در مسیر عشق لیلا طعنه شنید اصلا برایش فرق دارد؟ بامن نگوییداینقَدَرازطب و مرهم بیماریِ هجران دوایش فرق دارد قلبی که خون شدازفراق حضرت دوست یابن الحسن آقا بیایش فرق دارد لطف و کرم بر اغنیا فرقی ندارد اما گدا خیلی برایش فرق دارد چیزی ندارم غیرِ اشک و مهر زهرا عشقِ نگار است و بهایش فرق دارد پروازمابسته به وتر اهل بیت است پربسته، رفتن تا خدایش فرق دارد گمراه کن من را به زلف تابدارش عاشق شدن هم إهْدنایش فرق دارد سردابِ سامرا، سحر، با سینه زنها سرگشته سرتاسر صفایش فرق دارد زائر اگر یکبار نه یک لحظه حتی با یار باشد، کـربلایش فرق دارد : انگشت به لَب مانده ام ازقاعده ی عشق ما یار ندیده تَب معشوق کشیدیم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دیشب ازشوق حرم گریه امانم را برد لحظه ای صحن تورادیدم وجانم را برد شوق دیدار عجب حال و هوایی دارد شوررفتن به سرم، روح و روانم را برد لحظه ای کفترم و مسجد گوهرشادم شعر و نقاره ی تو تا ضربانم را برد لحظه ای تا دم ایوان طلا پر زده ام یا به آن کنج رواقی که نشانم را برد بی نشان حرمت، نام و نشانی دارد جلوه ی مشرقی ات نطق بیانم را برد لایق کوی تو ای شاه،نیم رو سیهم سیل عصیان و گنه،تاب و توانم را برد گره بسته ی خلق و کرم بی حدتان پشت آن پنجره ها بود گمانم را برد کربلایی شدنم گوشه ی چشمان تو بود شوق شش گوشه ی ارباب،جهانم را برد شب جمعه ست نسیمی ز فضا می آید این براتیست که از صحن رضا می آید : 💔 شب جمعه و دلم تنگ تو ای راه نجات باز هم فاصله ها بغض گلوگير شده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
بنویسید مرا بی سروسامان حسین جگری سوخته و پاره گریبان حسین پای شش گوشه گدارابنشانیدوسپس بنگارید مرا دست به دامان حسین روضه ای بازبخوانید و هلاکم بکنید روی قبرم بنویسید پریشان حسین پروراندند مرا پای همین هیئت ها از همان روز ازل خورده ام از نان حسین کاش در کرببلا جام شهادت نوشم بسرایند مرا جزء شهیدان حسین شبِ بی گریه در این عشق حرام است مرا این چنین است شبِ ریزه خور خوان حسین بنویسید روی مشک علمدار حرم جان عالم به فدای لب عطشان حسین به خدا این پسر حضرت زهرا باشد روی خاک است چرا پیکر عریان حسین : 💔 کاش میماندم میان یا حسین مثل کفشی که ورودی حرم جامانده ست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بانوسلام،حال شما؟روز مـادر است روززنی که ازهمه مردان،سَری سَر است روزشماکه مـادرزینب،حسن، حسین نه،روز دختریست که اُمّ پیمبر است از آسمـان صدای قـدمهات می رسد گوش فلک زهمهمه ی عرشیان کر است حیف از تووزنان قریش، میزبان تـو جمعی زمریم،آسیه وساره، هاجر است یاس نبـی، کبـوتر دردانه ی عـلـی هفت آسمانِ دل زقدومت معطر است تو مـاه آسمان شدی، از تکه های تو این یازده ستاره به گردت مدوّر است ای یکه تاز عشق،تماشاچی ات شدیم حیران عشق بازی تو حقّ داور است مـادر بگو که دست مرا رد نمی کنی این شعرهم هدیه ی من روزمادر است : خانه راآذین کنیدزیراکه طاها آمده جان خودقربان کنیدکـوثربدنیا آمده آب وجارویی زنیدباپلک خوداین خانه را به پابوسی آمده سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، سالروز میلاد خجسته ی حضرت سلام الله علیها، سرور بانوان جهان و مبارک باد.
از روز ازل عاشق و حیران حسینم یک نوکر دربست و پریشان حسینم از دامن مادر بخدا تا دم مرگم پای غم اربابم و گریان حسینم وقتی که شدم سینه زن ماه محرم آگاه شدم در صف یاران حسینم خاک قدم زاده ی زهرای بتولم نذر قدوبالا و دوچشمان حسینم من شاعردلسوخته ی کرب و بلایم من قاری هر آیه ی قرآن حسینم برپاشده درسینه ی من خیمه ی سوزان در سوزوتب شام غریبان حسینم دلواپس و بیتاب یتیمان حسینم هرگاه که از آب گوارایی بنوشم والله به یاد لب عطشان حسینم یارب ننماغسل وکفن سهم تنم که شرمنده ی آن پیکرعریان حسینم درظلمت گورم که سراسرشده وحشت محتاج طلوع مه تابان حسینم فردای قیامت که بُوَد روز مکافات بادیده ی تر،دست به دامان حسینم : 💔 عاقبت ختم به خیرم می کند این نوکری هرکه تو باشی سربلندعالم است سلام عليكم و رحمة الله،وقتتون بخير، روزتون معطر بنام
شبی بذکر علی از لبم عسل می ریخت بروی دفتر شعرم قلم غزل می ریخت دل شکسته ی من با علی علی گفتن برای مشکل خودطرح راه حل می ریخت به یادصحن نجف سینه درطپش افتاد چقدردل که به پایت درآن محل می ریخت مرا اسیر خودت کرده ای تو تنها با ملاحتی که از آن حُسن لم یزل می ریخت برای درک تو دریای عشق در کامم خدادوقطره عطش کاش لااقل می ریخت من ازتبارتوهستم به آن نشان که خدا غبارِ پای تو را در گلم ازل می ریخت : با دیده شبی ندیده ها را دیدم بی پرده تمـام ماسـوا را دیدم ایوان نجف نشسته بودم که سحر در وجه علی ذات خـدا را دیدم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بی تونفس به سینه ی ماجان نمی شود بی توبهشت روضه ی رضوان نمی شود اصلا تمام وسعت این گنبد کبود گنبد طلای شاه خراسان نمی شود ناکام آن دلی ست که درطول عمرخود یکبار درحریم تو مهمان نمی شود ایام عمرما ز تو برکت گرفته است کمهای ماکه بی تو فراوان نمی شود تودست من بگیر وبده روزیِ مرا گندم بدون لطف شمانان نمی شود گشتم میان این همه اذکارغرق نور ذکری به دلبری رضاجان نمی شود : آخربه عشق اینکه خودت ضامنم شوی یک شب به عَمدطعمه ی صیاد میشوم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
نفس نفس نفست عطر ربنا دارد قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد به عمق معرفت واژه های جامعه ات هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد کـریم ابن کـریمی و عـالـمی آقـا به دامن کرمت دست التجا دارد کبوترانه پریده در آسمان شما دلی که حسرت سرداب سامرا دارد من از هوای گدایی درگهت مستم گدای سامری ات میشوم، صفا دارد فدای نام تو یا ایهاالنقی، جانم چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد اگرچه دست تورا خصم بی بصیرت بست هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد هنوز غصه ی بزم شراب را داری هنوز دست تو جای طناب را دارد : 🏴 عشق ما بر پسر فاطمه، مادرزادیست هــرچه داريم از الطاف امام هادیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت مظلومانه ی دهمین حجت حق امام (علیه السلام) تسلیت باد 🏴
چیزی نداردآنکه دررزقش سحرنیست چیزی نداردآنکه چشمش،چشم تر نیست باید بسوزم در میان گریه کن ها چون شمع،چون پروانه ای که فکرپر نیست با دست خالی آمدم دستم بگیری گرچه بها و ارزش من اینقدر نیست حاجت نده که بیشتر آواره باشم چون مثل توبخشنده ای ازهرنظر نیست از چشم زهرا و علی حتماً میافتد شبهای جمعه هرگدایی دربدر نیست یک السلام ارباب می گویم بخر باز روزیِ من شش گوشه ی آقامگر نیست؟ شرمنده ی خیرات و احسان حسینم درکسب وکارنوکری اصلاً ضرر نیست دنبال نیزه می روند اشرار کوفه دیگرکسی درکربلا، دنبال سر نیست تنهاست زینب،دورواطرافش شلوغ است یک زن حریف دادوقال صدنفر نیست از نان و خرما دادن مردم بفهمید اصلاًمسلمانی دراین کوی وگذر نیست معجر سرهرکس که بوده نیست دیگر عباس،ازاین ماجراها بی خبر نیست : 💔 یک مصرع است حاصل عمری که داشتم یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
دل دیوانه فقط شوق زیارت دارد به گدایی در میکده عادت دارد همه رفتند و من بی سروپا جاماندم حال و روز من آلوده خجالت دارد حرم شاه کجا بنده ی آلوده کجا هرکه شد زائر شش گوشه سعادت دارد چه حریمی و کریمی و چه احوال خوشی گوئیا خون خدا قصد شفاعت دارد جبرییل آمده از عرش که زائر بشود آمده عرض ادب قصد اقامت دارد بی سبب نیست دلم پرزده تا گنبد تو هرگدایی در این خانه کرامت دارد ارمنی آمد و حاجت ز علمدار گرفت تربت کرببلا اذن هدایت دارد کافری آمده در صحن شما سجده کند کافر از عشق شما شوق عبادت دارد هرکسی آمده پابوسی سلطان کرم گریه کن بوده و هم شوق شهادت دارد : 💔 بی تويک لحظه رمق دردل ودرجانم نيست بيقرارم نکنی‌طاقت هجرانم نيست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام