eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگـــــــــرچه در دلـم درد کمی نیست برای زخـم هـــــــــایم مرهمی نیست پرم از غصـه، ســــوز و آه... امــــــــا خدایا! چون تو می‌بینی غمی نیست
همه ی سـهـم مـن از عشق تــوغم بود ولی دوست دارم ڪه تو را شادببینم ای دوست
باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم، آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا به خدایی که خودم میدانم... نه خدایی که برایم از خشم، نه خدایی که برایم از قهر، نه خدایی که برایم ز غضب ساخته‌اند. به خدایی که خودم میدانم، به خدایی که دلش پروانه است، و به مرغان مهاجر هر سال، راه را میگوید... و به باران گفته است باغ‌ها تشنه شدند، و حواسش حتی به دل نازک شب بو هم هست، که مبادا که ترک بردارد... به خدایی که خودم میدانم چه خدایی جانم...
در هر گذر که باشی نتوان گذشتن از تو آری چو جانی و کس از جان گذر ندارد سلام شب همگی بخیروخوشی🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 گردون پى شكست دل ما فتاده است این شیشه را به ساقى كوثر سپرده‌ایم
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود و ماه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود گل شکفته! خداحافظ، اگرچه لحظه دیدارت شروع وسوسه ای در من، به نام دیدن و چیدن بود من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری که هردو باورمان ز آغاز، به یکدیگر نرسیدن بود . . حسین_منزوی
: عقل بیهوده سر طرح معما دارد بازی ‌عشـق‌ مگر‌ شاید‌ و اما دارد با نسیم سحـری دشت پر از لالہ شکفت سر سربسته چرا اینهمہ رسوا دارد در خیال آمدی و آینہ ے قلب شڪست آینــه تازه از امروز تماشا دارد ... بس که دلتنگم اگر گریہ کنم می گویند قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد تلخی عمر به شیرینی عشق آڪندست چہ‌ سر انجام خوشی گردش دنیا دارد عشـق رازیست ڪہ تنها به خدا باید گفت چہ سخن ها کہ‌ خدا با من تنها دارد ✍🏻
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد امشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد از آه دردناکی سازم خبر دلت را وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت؟ با صد امیدواری ناشاد رفته باشد شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد پرشور از "حزین" است امروزکوه و صحرا مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد حزین لاهیجی
بوسه هر صبح زند شمس به درگاه نجف ماه بی سجده به ایوان تو کامل نشود 🌾🌸🌾
خدا با اسم اعظم یاعلی گفت ملک در اولین دم یاعلی گفت عجب سریست در خلقت که از خاک چو بر می خاست آدم یاعلی گفت عصا در دست موسی اژدها شد کلیم آنجا مسلم یاعلی گفت مسیحا دم از آن گردید عیسی که در دامان مریم یاعلی گفت محمد در شب معراج برخاست به قصد قرب اعظم یاعلی گفت ز لیلایی شنیدم یاعلی گفت به مجنونی رسیدم یاعلی گفت مگر این وادی دارالجنون است که هر دیوانه دیدم یاعلی گفت چمن با ریزش باران رحمت دعایی کرد و او هم یاعلی گفت نسیمی غنچه ای را باز می کرد به گوش غنچه کم کم یاعلی گفت علی را ضربتی کاری نمی شد گمانم ابن ملجم یاعلی گفت مگر خیبر ز جایش کنده می شد یقین آنجا علی هم یاعلی گفت : دلم گرفته بهانه؛ «سلام شاه نجف» که قبله گاهِ دلم گشته بارگاه نجف سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام