در مذهبتان ظلم به این خلق گنه نیست؟!
یا این که فقط حرف شما حرف حساب است؟!
شعر #محمد_ابراهیمی
مَن دِلَم گیرِکسےست،که دِلَش گیرِمن است
اوکه مَغرور و لَجوج،من خداوند غرور
#مهدی_آسترڪے
🌸ꦿ🍃 🌸 ꦿ🍃🌸 ꦿ🍃
یا رب مکن از لطف پریشان ما را 🌿
هر چند که هست جرم و عصیان ما را✨
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم🍃
محتاج بغیر خود مگردان ما را🤲🏻
#ابوسعیدابوالخیر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
یعنی دوباره می شود شانه به شانه
در شهر دستم را بگیری عاشقانه؟
در کوچه ها دیوانگی مان گل کند باز
با بوسه ای که می زند پنهان جوانه
اما برایت تازگی فرقی ندارد
لختی موهایم که می ریزد به شانه
هستی کنارم ، هستی ، اما بی تفاوت
این روزها دیگر نمی گیری بهانه
هر بار خوابم می برد در انتظارت
وقتی که شبها دیر می آیی به خانه
آهنگشان انگار آهنگ جدایی ست
این روزها ، این روزهای بی ترانه
من مرغ عشقم ، حق بده از غم بمیرم
وقتی نباشد جفت من در آشیانه
#سیده_تکتم_حسینی
💞
وین نغمهٔ محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
رشتهی دلهای عاشق پشت این در بسته شد
رزق ما از سفرهی موسیابنجعفر بسته شد..
#میلاد_حسنی
پربسته بود و وقت پریدن توان نداشت
مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت..
#محمد_بیابانی
خوکرده بود با غم زندان خود ولی
دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت..
#محمد_بیابانی
الهی من هم از تو همچو زهرا مرگ میخواهم
بهلب آوردهام جان؛ گیر ای جانانه جان از من
#علی_انسانی
گفته بودی بعد من دنیا به کامت میشود
ای به کامت زندگی درمانده ماندی پس چرا؟
#مهران_قدیری
تو با من چای نوشیدی و رفتی؛ آه، بعد از تو
حیایم مانعم شد تا ببوسم استکانت را...
#محسنایمانی
🌱
غرض رنجیدن ما بود از دنیا،
-ڪہ حاصل شد!
مڪن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا!
#فاضل_نظری
من را چه غم که بال و پَرم سوخت از فراق
باید به راهِ چون تو نگاری ز جان گذشت
#اکبر_وثیق_زاده
بچه محله امام رضا
موره میبینی که شر و با صفایُم بچه ی محله ی امام رضایُم
زلزلیم، حادثیم، بلایم بچه ی محله ی امام رضایُم
هر روز جمعه دلومه مبندم به پینجله طلا و ورمگردُم
کار و بارم ردیفه با خدایم بچه ی محله ی امام رضایُم
به موبگو بیا به قله قاف اصلا مو ره بزر همونجه علاف!
قرار مرار هر چی بیگی مو پایم بچه ی محله ی امام رضایُم
دروغ ، مروغ نیست میون ما باهم الان به عنوان مثال تو حرم
چند روزه که تو نخ کفترایم بچه ی محله ی امام رضایُم
چشم موره گیریفته چنتا کفتر گفته خودش: چنتاشه خواستی وردر
الان درم خادماره مپایم بچه ی محله ی امام رضایُم
کفتراره که بردم از روگنبد مرم مو واز تونخ رفت وآمد
تو نخشه او گنبد طلایم بچه ی محله ی امام رضایُم
گنبده نصب شب مده به دستم او گفته: هر وخ که بییی مو هستم
مویم که قانع و بی ادعایم بچه ی محله ی امام رضایُم
وخته میبینم توی عالم همه ازش میگیرن و مگن واز کمه
گنبدشه اگر بده رضایم بچه ی محله ی امام رضایُم
گنبد وممبد نموخوام باصفا سی ساله پای سفره ای آقا
منتظر یک ژتون غذایم بچه ی محله ی امام رضایُم
قاسم رفیعا
بر لبش لبخند نابی صبح ها گل میکند...
چایی از این قند پهلوتر کجا پیدا کنم؟!
#طاهره_اباذری_هریس
صبح همگی بخیر
مشڪل اهلِ زمین شاید همین یڪ جملـہ بود
هيچكس مَثلِ قدیم آنگونـہ عاشقپیشـہ نیست
#محمد_حسن_جمشیدے .
مُردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب رازِ نهانم نرسید
گرچه افروختم و سوختم و دود شدم
شِکوه از دستِ تو هرگز به زبانم نرسید
به امید تو چو آیینه نشستم همه عمر
گردِ راه تو به چشم نگرانم نرسید
غنچه ای بودم و پرپر شدم از بادِ بهار
شادم از بخت که فرصت به خزانم نرسید
منِ از پای در افتاده به وصلت چه رسم
که به دامانِ تو این اشکِ روانم نرسید
آه! آن روز که دادم به تو آیینه ی دل
از تو این سنگدلی ها به گمانم نرسید
عشقِ پاکِ من و تو قصه ی خورشید و گُل است
که به گلبرگِ تو ای غنچه لبانم نرسید
#شفیعی_کندکنی
چو مغرورانِ بی منطق، نگو از "عشق" بیزارم
که ناگه می زند بر دل...
شگردِ او شبیخون است ...!
#صائب_تبريزی
🌻🌻
دلا خوبان دل خونین پسندند
دلا خون شو که خوبان این پسندند
متاع کفر و دین بیمشتری نیست
گروهی آن گروهی این پسندند
#باباطاهر
این شعر بی حضور تو زیبا نمیشود
اصلا کسی شبیه تو پیدا نمیشود
نمرود عشق بودی و وقتی که نیستی
هیزم برای شعله مهیا نمیشود
از اشک بی اراده ی من مثنوی نساز
این رودخانه راهی دریا نمی شود
شعر سپید خواستنت می شوم بدان
در قلب شاملو کسی آیدا نمی شود
گفتم خلاصه جای تو پر میشود ولی...
هر فکر پوچ و ساده که اجرا نمی شود
تا هر زمان که چشم تو باشد خدای من
این سینه سهم چشم زلیخا نمی شود
میلادفرحمند
مرا به وصلِ تو ای گل
اميـــدواری نيست
شب فراق دراز است و
عمــــرِ من کوتــاه
#رهی_معیری
.
▪️در رثای حضرت موسیبنجعفر سلاماللهعلیهما
#السَّلامُ_عَلَی_الْمُعَذَّبِ_فِی_قَعْرِ_السُّجُون
ای که در خاکی و جمله عرشیان دلدادهات
جان فدای جسم پاک روی خاک افتادهات
هفتمین ماه منیری در سپهر سروری
ماه و خورشید و سپهر و نُه فلک دلدادهات
دین بهجز حبّ تو و حبّ پدرهای تو نیست
ما همه روزیخوران خوان آقازادهات
ای گرفته شهر قم از دختر تو آبرو
میرسد هر دم سلام از مردم آزادهات
خاک زندان بود محراب دعایت روز و شب
لاله میروید هنوز از گلشن سجادهات
شد معذّب پیکر پاک تو فِی قَعْرِ السُّجون
شد غل و زنجیر در آن سالها لبّادهات
"نَجِّنِي مِنْ حَبْسِ هارُون" بود بر لبهای تو
لعن بر هارون که زجر و زهر از کین دادهات
راه تو راه خداوند است و پایانش بهشت
هر مسیری رو به دوزخ میرود جز جادهات
حضرت بابالحوائج جان فدای غربتت
کاش بودم روز تشییع غریب و سادهات
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
مینویسم شعر اما حرف کم می آوَرَم
غصه هایم را مرتب تنگ هم می آورم
مثل شبهایی که تنهایی برایم بد نوشت
خاطراتت را همینجا لاجَرم می آورم
#سید_طباطبایی
آدمها قند را میشکنند تا از طعمش استفاده کنند
رکورد را میشکنند تابه افتخار برسند ؛
هيزم را میشکنند تا به گرمای آتش برسند ؛
غرور را میشکنند بهافتادگی برسند ؛
سكوت را میشکنند بهآوازی برسند !!
آدمها برای تمام
شکستنها دلایل خوبی دارند
امــا من هنوز نفهمیدم
که چرا آدمها دل را میشکنند ؟