﷽
ای دل! برای آن که نگیری چه میکنی؟
با روزگار دوری و دیری چه میکنی؟
بی اختیار بغض که می گیردت بگو
در خود شکست را نپذیری چه میکنی؟
با این اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من؛ جز این که بمیری چه میکنی؟
ای عشق! ای قدیمترین زخم روزگار!
در گوشهی دلم سر پیری چه میکنی؟
دست تو را دوباره بگیرم چه میشود؟
دست مرا دوباره بگیری چه میکنی؟
#اصغر_معاذی
من که میخوابم ولی امشب بیا در خواب من
نق بزن،چیزی بگو با هر زبان مهتاب من
لا اقل هنگام قهرت یک خبر از خود بده
مثل ماهی میروی با خود ببر قلاب من
هم نحیف و هم ضعیفم هم به شدت عاطفی
لطف کن اذیت نکن این رشتهٔ اعصاب من
#سید_طباطبایی
تا به کی یا تا کجا من دربدر دنبال تو
هر زمانی نیستم بهتر شود احوال تو
خوب میدانی که دیگر مرد حیران نیستم
بغض امشب پای من این شعر خوبم مال تو
هرچه میگویم برایت فرق هم دارد مگر
گل لگد کردن همانا عشق هم تمثال تو
#سید_طباطبایی
" چشم من خیس و هوای تو به دل افتاده "
شعر من در طَلَبَت حال کِسِل افتاده
دل پشیمان شده از فاصلهی طولانی
مثل کشتی غزلم باز به گل افتاده
آنقدر بی تو خرابم که نگو! بی انصاف
خاطراتت سرِ بازار خِجل افتاده
آمدی زخم زدی ، با نِگَهَت آشفتم
عشق ! آری دِلِ بیمار زِ سِل افتاده
#سارهساداتمعین(هانیل)
#بداهه
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه می دانم نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالانشینی ست
اکنون که می بینند خوارم، در امانم
دلبسته افلام و پابسته خاک
فوارهای بین زمین و آسمانم
آن روز اگر خود بال خود را میشکستم
اکنون نمیگفتم بمانم یا نمانم؟!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا می توانم ؟!
#غزل
#فاضل_نظری
یادم آمد گفته بودی مثل #مجنون عاشقی
من به جرم جعل عنوان از تو شاکی ام هنوز
#عاطفه_عبدالکریم_پور
خاطرت باشد كسى را خواستى مجنون كنی
زخم قدرى بر دلش بگذار، مرهم بيشتر
#محمد_حسين_ملكيان
گیسوانم موجِ موج و شانه هایت سنگِ سنگ
موج را آغوشِ سنگ آرام میسازد ، بمان
#مژگان_عباسلو
🌱
#ﻣﯿـﺮﺳـﺪ ﺭﻭﺯے ﮐـہ #ﺷـﺮط ﻋـﺎشـقے
ﺩﻟـﺪﺍﺩگے ﺍﺳـﺖ
ﺁﻥ ﺯﻣـاﻥ، ﻫـﺮﺩﻝ ﻓﻘـﻂ ﯾﮑﺒـﺎﺭ
#ﻋـﺎﺷﻖ مےشــوﺩ
#قیصـر_امیـن_پـور....
من که مُردم دیشب از درد فراق ، آیا تو هم؟!
چشم بر در تا ز من گیری سراغ ، آیا تو هم؟!
من که چون پروانه از هجر تو زیبا سوختم...
منتظر در کوچه با نور چراغ ، آیا تو هم...؟!
بی تو باشد چون جهنم زندگی پر از عذاب
با تو اما چون بهشت و کوچه باغ ، آیا تو هم؟!
#عاصی
🌱
این سیبهای سرخ برای نچیدن است
دلبستنم مقدمهی دلبریدن است
حتی کلاف کهنه نخ هم نمیدهم
بالای یوسفی که برای خریدن است
زیباترین نبودی و من ماه خواندمت
این است عشق، عشق بدی را ندیدن است!
دنیا پر از صداست، تو گاهی سکوت کن
گاهی سکوت گام نخست شنیدن است
بی دوست آسمان قفسی میشود وسیع
ای دوست! عشق لذّت با هم پریدن است
#مجید_ترکابادی
همه منهای تو تلخاند، به اندازهی چای
بده آن خندهی چون قند، که میدانی را!
#صالح_دروند
﷽
ای دل! برای آن که نگیری چه میکنی؟
با روزگار دوری و دیری چه میکنی؟
بی اختیار بغض که می گیردت بگو
در خود شکست را نپذیری چه میکنی؟
با این اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من؛ جز این که بمیری چه میکنی؟
ای عشق! ای قدیمترین زخم روزگار!
در گوشهی دلم سر پیری چه میکنی؟
دست تو را دوباره بگیرم چه میشود؟
دست مرا دوباره بگیری چه میکنی؟
#اصغر_معاذی
غمِ مجنون و
تبِ لیلی و شورِ فرهاد
هر چه اینها سرشان آمده یکجا دارم ..
#مسعود_محمدپور
من اهل غزل هستم اما به حکایت نه
میخوانم و میسوزم با قصد شکایت نه
هم ناله زنم هر دم هم گریه کنم هرشب
اما بخدا هرگز تا روز قیامت نه
این شیوهٔ دل باشد هی رفتن و هی مردن
در کوی بلا جویان حرفی ز ندامت نه
#سید_طباطبایی
تو شرط یاری و رسم وفاداری نمیدانی
همین دل میتوانی برد، دلداری نمیدانی..
#حزین_اصفهانی
لذت مرگ نگاهي ست به پايين کردن
بين روح و بدن ات فاصله تعيين کردن
نقشه مي ريخت مرا از تو جدا سازد «شک»
نتوانست، بنا کرد يه توهين کردن
زير بار غم تو داشت کسي له مي شد
عشق بين همه برخاست به تحسين کردن
آن قدر اشک به مظلوميتم ريخته ام
که نمانده است توانايي نفرين کردن
«باوفا» خواندمت از عمد که تغيير کني
گاه در عشق نياز است به تلقين کردن
«زندگي صحنه ي يکتاي هنرمندي ماست»
خط مزن نقش مرا موقع تمرين کردن!
وزش باد شديد است و نخم محکم نيست!
اشتباه است مرا دورتر از اين کردن
#کاظم_بهمنی
گر بار غم این است که من میکشم از تو
بالله که اگر کوه شوم از کمر افتم ...
#هلالی_جغتایی
بی من چگونه می گذرد روزگار تو ؟
بی تو تمام هفته ی من عصر جمعه است !!!
#مبین_اردستانی
خدا قلم زد و شب را ادامه دار کشید
مرا مسافرِ شب های انتظار کشید
تو را شکفته و مغرور و سنگدل، اما
مرا شکسته و بی تاب و بی قرار کشید
تو را کنارِ سحرگاهِ شاد پیروزی
مرا حوالیِ اندوهِ بی شمار کشید
میان خنده و غم جنگ شد، دریغا غم
به خنده چیره شد و دورِ من حصار کشید
غمی که بر سرم آمد از آشنایان است
همان غمی ست که هر لحظه شهریار کشید
« کجا رواست که از دستِ دوست هم بکشد
کسی که این همه از دستِ روزگار کشید »
#جویا_معروفی
از بسکه دل تو دام حیلت افراخت
خود را و ترا ز چشم رحمت انداخت
مانندهٔ فرعون خدا را نشناخت
چون برق گرفت عالمی را بگداخت
#حضرت_عشق_مولانا🌸
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
💜🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
چه باشد
پیشہ ی عاشق
به جز دیـوانڪَی ڪردن
چه باشد
نازمعشوقان به
جز بیـــڪَانڪَی ڪردن !!....
مولانا🌸
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
💜🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما آن بشد و این آمد...
حافظ🌸
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
💜🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
مضمون که باشد ، عشق بیمعنا نمیماند
عاشق شبیه شاعران تنها نمیماند
در وادی امّید ، یک جملهست حرف ما :
مضمون نباشد زندگی زیبا نمیماند
آری شقایق هست ؛ شور عاشقی زندهست
هر کس شقایق را ندید اینجا نمیماند
عاشق شدن هم رنجهای بیامان دارد
شاعر توانا نیست ؛ در صحرا نمیماند
عاشق شده شاعر وَ یا شاعر شده عاشق
دیوانه در دنیا و مافیها نمیماند
رفتن چه آسان است از دنیای بیاحساس
مضمون احساسم در این دنیا نمیماند
عاشق شدن سخت است - شاعر هم اگر باشی -
عاشق شبیه شاعران تنها نمیماند ...
#مهدی_قصری