جایِ ترنج دست و دل از خود بریده ام
این است راز و رمزِ دل از دست دادگی...
#سعید_بیابانکی
ترکیب "نگاه" و "هنر اخم" و "صدایت"...👌
"آدم کش و خون ریز" و "دل انگیز" و "نجیب" است
مرا بگیر و ببر تا سکوت و تنهایی
مرا بگیر و ببر هرکجا که آنجایی
دلم هوای سفر کرده است، کاری کن
مرا بگیر و ببر تا شبی تماشایی
تو باشی و من و جاده، تو باشی و من و عشق
منی که ماهیِ قرمز، تویی که دریایی
بیا به رسم پریدن، تو آسمانم شو
بیا که اوج بگیرم به شور و شیدایی
تو انتهای وفایی، کسی شبیه تو نیست
دلم گرفته عزیزم، کجای دنیایی ؟
همدم شب های تنهایی ما جز آه نیست
کس نمیگیرد سراغ از خلوت دلتنگ ها...
#علی_مقیمی
#شب_بخیر
💟
『♥️』
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى ؟
بى اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بى رنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
🕯🥀
شانه بر گیسو کشیدی، روی دوش انداختی
گفتمت لَختی بپوشان، پشت گوش انداختی
مثل رعدی آمدی، زخمی به خاموشی زدی
آسمان را با خراشی در خروش انداختی
یک نظر از روبروی «گلفروشی» رد شدی
هرچه گل را از نگاه گلفروش انداختی
دامنت گلهای رنگین را به رقص آورده است
جنبشی در جان این چین چین نقوش انداختی
برکه ای خاموش بودم، مثل باران ناگهان
هستی وارونه بختم را به جوش انداختی
درگریزم، بیش گُر میگیرم از امیال خویش
آتشی در یال این اسب چموش انداختی
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند!
#شهریار
••
به چشم من که تو را عاشقانه می خواهم
فرشته هستی و در جِلدِ آدمیزادی!
به هر کجا بروی تا ابد اسیر منی
خیال می کنی از دست عشق، آزادی ؟
#مجید_ابوفاضلی
شده یک باره دلت هی نوسان پخش کند
قلب اخبار بد از روح و روان پخش کند
شده یک باره به آغوش کسی زل بزنی
بعد افکار تو آهنگ بنان پخش کند
مثل دیوانه شب و روز بخواهیش، ولی
خبر بیست برایت غم نان پخش کند
خسته وگیج به خانه برسی آخرشب
عشق در گوشه ی چشمت هیجان پخش کند
نشده چشم ببندی و کسی آن ور خط
روی اندام تو با لب ضربان پخش کند
دست را حلقه کنی دور تن رویایت
ودلت تاپ ..بمان ..تاپ ..بمان پخش کند
باز بیدارشوی روی تشک گریه کنی
دلت از حسرت رویا خفقان پخش کند
تو و آن طرز نگاهت چه سرم آوردید
باید اینبار دلم فن بیان پخش کند
کاش می شد که به دنیای تو میفهماندم
سازمان مللت صلح جهان پخش کند..
#وحیده_تقی_پور
زیر بارانی تو را دیدم که شدت می گرفت
بعد از آن با دیدنِ تو نبض سرعت می گرفت
قصه از آنجا برای من قشنگی داشت که
در غزل هایم تمام واژه ها َت می گرفت
باز هم دنیا بیاید کار او دیوانگیست
این من عاشق اگر هربار فرصت می گرفت
"بی تو بودن" معنی "مُردن" برایم می دهد
زندگی با اشتیاقی چون تو قوت می گرفت
کاش می شد من طلبکاری مصمم باشم و
تو بدهکاری که هی با بوسه مهلت می گرفت
این لباسِ خیس میداند کجا عاشق شدم
زیر بارانی تو را دیدم که شدت می گرفت
زهرا شاکری
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون ، رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزیام و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پیِ دلداری من
من و دیوانگی و مهر و وفا یار شدیم
تا تو باشی و من و عشق و وفاداری من
لیلا کسری
عشق تو انداخت من را بر زبان
و شُهره کرد... ؛
همچو معصومی نژاد و شدت *رُم* گفتنش!!
#
آتش به دلم مانده و باران به نگاهم
این خاصیتِ بغضِ به جا مانده از عشق است..
#مهلا_سلیمانی
گفتمش:
در دل و جانی تو بگو من چه کنم...؟
گفت:
نبض ضربانی؛ تو بگو من چه کنم...؟
#مولانا♥️
عشق آن است که بیماری و تیمار شوی
نسخهی درد عجیبیست که درمان نشود
سارا_فرجی♥️
پی خال لبش رفتم به دام زلفش افتادم
چه داند مرغ وحشی دام پیش دانه میخوابد
#استاد_جلال_بقایی
عاشق شده ام بر (تُ)
تدبیر چه فرمایی؟
از راه صَلاح آیم
یا از رهِ رسوایی؟
#نظامی