eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها شراب چشم خمار تو قادر است میخانه را دوباره پر از مشتری کند...!
ای کاش که بالشت تو بودم همه شب آغوش گرفتی پَر قو را تو چرا😕
دوست داری به بهشت ازلی خیره شوی؟ عکس ایوان نجف را سر دیوار بزن دوست داری که شوی وصله نعلین علی باده از جام مِی ِ میثم تمار بزن...
قرص های خواب هم کمتر اثر بر من کنند لعنتی درمان من میکرد با یک شب بخیر
توے مترو آدمے دیدم گمان ڪردم خداست چون ڪہ او بود از رگ گردن بہ من نزدیڪتر 🔫😂🙌
نمی گویم چه کردی با دل من چون نمی خوانند تمام نوحه خوانان گاه بعضی از مقاتل را...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. در اوج غم‌ها مژدۀ شادی تویی تو بر مبتلایان، قید آزادی تویی تو شکر خدا دل را به دست تو سپردیم گم‌کرده‌راهان را چه غم، هادی تویی تو 💐
🌸🍃 به نگاه تو، خدای تو، اشارت می‌کرد نور را، سوی دو چشم تو، هدایت می‌کرد ماه اگر ذکر به لب، گِرد زمین می‌چرخید صورت ماهِ تو را، داشت زیارت می‌کرد دهمین بار، هوالحق متجلی شده بود  چارمین بار، علی بود، امامت می‌کرد درد را نسخه‌ی خال تو، شفا می‌بخشید عاشقان را پرِ شال تو، شفاعت می‌کرد «و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو می‌خواندی و آه! آه! از آن شهر، که بی‌قبله، عبادت می‌کرد  متوکل، به تماشای شرابت آورد به دل مست تو، از بس که حسادت می‌کرد و نفهمید که مستی اثری بود، که داشت با نگاه تو، به هر ذره سرایت می‌کرد «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر» وقتی از پنجره‌‌ی شوق، صدایت می‌کرد  کوه، هر صبح، به صبر تو، سلامی می‌‌داد ماه، هر شب، به رُخت، عرض ارادت می‌کرد ری، پُر از عطر تو شد، عبدالعظیم حسنی از تو و «جامعه‌»ات، تا که روایت می‌‌کرد مهدی‌ات، حضرت هادی! سفرش طول کشید کاش می‌آمد و با عشق، قیامت می‌کرد کاش می‌آمد و با صوت تو، با لحن علی خط به خط، «جامعه» را، باز تلاوت می‌کرد
گفتن حس و علاقم به تو طوفان کرده شهر،از ترس خرابی زده بیرون امروز این سونامی بشود سخت ترین حادثه ای که جهان ثبت کند نام و نشان: عالَم سوز
نامش چکید از لب ما و شراب شد... مِهرش نشست بر دل ما و ثواب شد مقصود بود، خاک قدم های او شدن از این جهت وجود بشر از تراب شد کعبه برای خویش پی قبله گاه بود ایوان طلای شهر نجف انتخاب شد گفتیم ما چگونه بهای جنان دهیم؟ گفتند با محبت حیدر حساب شد
سخت است دلم پیش تو باشد تو نباشی احساس غزل خوان تو باشد تو نباشی سخت است ڪه محدوده ے ممنوع خیالم جولان گه افڪار تو باشد تو نباشی تحریم بدے شامل حالم شود آنروز فڪرم همه آغوش تو باشد تو نباشی دریاے نمک پر شد و سخت است برایم هر لحظه دلم شور تو باشد تو نباشی میترسم از این بال ڪه در لحظه ے پرواز زنجیر به رویاے تو باشد تو نباشے 
غم از دل من رفته با بردن نام تو شیرین شده اشعارم با نقل کلام تو تاصحن و سرای تو با بال دعا رفتم به به که چه میچسبد پرواز به بام تو