eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود؟ سالها گیر کسی باشی و قسمت نشود؟ پشت یک قلب به ظاهر خوش و یک خنده ی تلخ شده زنجیر کسی باشی و قسمت نشود؟ در میان تپش آینه پنهان شوی و روح و تصویر کسی باشی و قسمت نشود؟ شده در اوج جوانی با همین ظاهر شاد تا گلو پیر کسی باشی و قسمت نشود؟ شده آزاد و رها باشی و تا عمق وجود رام و تسخیر کسی باشی و قسمت نشود؟ می شود با همه ی ریشه و رگهای تنت سالها گیر کسی باشی و قسمت نشود؟ # داریوش _ کشاورز
🍃 از ابن سیرین شاکی ام با این کتابش تعبیر خوابم نیست درتعبیر خوابش تاج سری از قالب یخ بود معشوق از اعتبار انداخت من را انقلابش کابوس میبینم که بر دار ملامت پیچیده موهایش مرا درپیچ وتابش بر لب فقط یکبار حس کردم لبش را هرشب خمارم میکند یاد شرابش تاوان عاشق پیشگی را دیر فهمید دل این غزل آباد وقتی شد خرابش پرسید خوبی خواستم آری بگویم چشمم دهان واکرد و اشکم شد جوابش گفتند هر گل خار هم دارد چراپس از عشق تنها شد نصیب من عذابش بین بد وبدتر اسیرم چند وقتیست در آب مرداب است بهتر از سرابش شاعر غریب است و پی شعرند مردم از گل چه میخواهند مردم جز گلابش 🍁🍃
این جمعه نشد لایق دیدار تو باشم هم خسته شدم هم غم و سربار تو باشم آقا تو نجاتم بده اینبار به لطفت من عهد ببندم بخدا یار تو باشم هرچند ندیدی تو که خیری سر عهدم چون عهد شکستم گرهٔ کار تو باشم خورشید شدی تا که بتابی به زمینم با ابر گناهم جلویت تار تو باشم 🕯🌺
جمال حسن می افروزی و میان شهر میگردی ؟ ولی این دل ربایی نیست ، تشییع زیبایی است نظری
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ ای خداوند یکی یار جفاکارش ده دلبری‌عشوه‌ده‌سرکش‌خون‌خوارش‌ده تا‌بداند‌که‌شب ما به چه‌سان می‌گذرد غم‌عشقش‌ده‌و‌عشقش‌ده‌و‌بسیارش‌ده چند روزی جهت تجربه بیمارش کن با طبیبی دغلی پیشه سرو‌کارش ده ببرش سوی بیابان و کن او را تشنه یک‌سقایی‌حجری‌سینه‌سبک‌سارش‌ده ━━━━💠🌸💠━━━━ ۸ مهر روز بزرگداشت مولوی ☘🌷
هرچه می‌رنجم ازو لذت من بیشتر است عشق ویروس خود‌آزاری ما شاعرهاست
برداشته هی فراتر از حدش پا در آتش فتنه ها دمیده هرجا جمهوری اسلامی ایران باقی است در اوج رذالت سلبریتی ها
فقط با شوق می خوانی و از دردم چه می دانی؟ تو جان می گیری از شعری که من را بارها کشته -
پروانه ای هستم که گل اورا نفهمید حرف دلش با شمع هم سوزاند بالش
در من توان دیدن شمع رقیب نیست آتش زدم به سر که تو پروانه ام شوی
وسعتت گرچه به اندازه دنیا باشد از تو سهمم شده یک لحظه تماشا تنها
تا که آتش در تن شعرم نشانم دختری با ظرافتهای یک پروانه میخواهم بیا