eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
54 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
یک سینه پر از حسرتِ دیدار و دگر هیچ... :)
۱۷ آبان ۱۴۰۱
در بارگه جلالت ای عذر پذیر دریاب که من آمده‌ام زار و حقیر از تو همه رحمتست و از من تقصیر من هیچ نیم همه تویی دستم گیر
۱۷ آبان ۱۴۰۱
با زنده‌دلان نشین و صادق نفسان حق دشمن خود مکن به تعلیم کسان خواهی که بر از ملک سلیمان بخوری آزار به اندرون موری مرسان
۱۷ آبان ۱۴۰۱
از دست دوتا پای فلج خسته شديم از راه دراز و بار کج خسته شديم در عشق، هزار دسته‌گي افتاده‌ ست عَجِّل لِوَلیَّکَ الفَرَج! خسته شديم!
۱۷ آبان ۱۴۰۱
صبح است و هواۍ دلِ من مثلِ است؛🌸 پلکۍ بزن و👁 صبح بخیرِ باش...📖 سلام صبحتون قشنگ اهالی آبادی شعر
۱۷ آبان ۱۴۰۱
دیدی تو به چشم خویشتن محشر را بی رحمی دشمنان این کشور را در شاهچراغ با گلوله از دست دادی پدر و برادر و مادر را مهدی شریفی
۱۷ آبان ۱۴۰۱
آقا جواد الان که دیگه نصفه شب نیست دیگه؟🙂🙃
۱۷ آبان ۱۴۰۱
۱۷ آبان ۱۴۰۱
اعلام مراسم 💠 توسل به حریم کبریا 🎤 با سخنرانی: حجت الاسلام رفیعی 🎤 بانوای: کربلایی سیدرضانریمانی 🗓 سه شنبه ١٧ آبان ١۴٠١ ⏱ ساعت ١٩:۴۵ 🗺 مسجد مقدس جمکران
۱۷ آبان ۱۴۰۱
چنان سرباز در شطرنج تا پایان بیایم راه وزیری پر توان گردم،برای بودن با شاه
۱۷ آبان ۱۴۰۱
خمار يک نظر از نرگس خمار توايم به حال ما نظرى کن که ما دچار توايم....
۱۷ آبان ۱۴۰۱
گر بیایَد وَصفِ زیباییِ تو دَر شعرِ مَن هَر که شِعرَم را بخوانَد گویَدَت اَفسانه‌ای
۱۷ آبان ۱۴۰۱
خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر، مرا تو گیری و گویی که: «این اسیرِ من است»
۱۷ آبان ۱۴۰۱
بر سر راه تو می‌ آیم به صد حسرت ولی چون تو پیدا میشوی از دور پنهان میشوم
۱۷ آبان ۱۴۰۱
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ این خسته را دوباره بغل کن عزیز من! زهـر مــرا بـدل به عـسل کن عزیز من! نگــذار بـی نسـیـم تــو پایـیـز بگــذرد پـایـیـز را بـهــارِ غــزل کــن عـزیز من! ━━━━💠🌸💠━━━━
۱۷ آبان ۱۴۰۱
وقتی تو راضی می‌شوی، آن لحظه عید است لبخندِ شورانگیزِ تو اوج امید است می‌خواهم از گرمایِ لبخندت بنوشم در فصلِ سرما، خوردنِ گرمی مفید است شادم نما تا نورِ حق شادت نماید این جمله در تفسیرِ قرآنِ مجید است وقتی تو هستی، قفل‌ها معنا ندارند احساسِ نابِ بودنت اصلِ کلید است گفتی که می‌مانی و من قانع شدم چون بدقولی از اهلِ ادب خیلی بعید است حس می‌کنم تازه به دنیا آمدم من چون با تو بودن، جانِ من، عمری جدید است با بودنت شب‌هایِ تنهایی سر آمد پایانِ هر تاریکی‌ای حتماً سپید است می‌مانم و می‌مانی ای والاترین عشق آن کس که تا آخر بماند، روسفید است هر شب دعا و شُکر را با هم بگویم زیرا که عشقِ بینِ ما خیلی شدید است عیبی ندارد، من فدایِ خنده‌هایت هر کس فدایِ عشق شد، عینِ شهید است...
۱۷ آبان ۱۴۰۱
. صــفـای آیـنـه دارنـد نـور چـشـمانت به حیرت است دلم در حضور چشمانت ز تاب عشق تو صحرای سینه‌ام سیناست بخوان کلیم دلم را به طور چشمانت یکی دو جرعه بنوشان مرا که می‌جوشد شراب عشق ز جام بلور چشمانت قسم به صبح نگاهت که دیده‌ام هرصبح طلوع عاطفه را در ظهور چشمانت همیشه عاشق آن لحظه‌ام که می‌افتد به کـوچـه‌سـار خـیالم عبـور چـشمانت جمال خویش نهان کن از آن که می‌شکند غـرور آیـنـه پـیش غـرور چـشـمـانت از آن زمان دل بی طاقتم شـکیبا شد که گـشت محـو نگـاه صـبور چشمانت نظیر خـط عبـور غـزال زیبـایی است به جــاری غـزل من مـرور چـشمانت مـن آن سـخـای خـراباتـیم کـه با نگهی شـدم خـراب شـراب طـهور چـشمانت (سخا)
۱۷ آبان ۱۴۰۱
خدایا! خسته‌جانم، همدمی نیست! بــرای حــال زارم مـرهـمی نیست! نمی‌خـواهــد مــرا آن بی وفـا یـار! نمی‌نالـم دگـر، باشـد، غـمی نیست!
۱۷ آبان ۱۴۰۱
. بـا آن‌کـه تـو را گـرم کنــد سرد مباش بـر آن‌کـه تـو را شـفا دهـد درد مباش چیزی به‌جهان بِه ز جوانمردی نیست رســوای زمــانه باش و نامـرد مبـاش شاعر اصفهانی تازه‌گذشته مرحوم (سخا)
۱۷ آبان ۱۴۰۱
در انجماد واژه ها اسیر روز و شب منم طلوع کن چکاوکم بخوان حدیث صبح را...
۱۸ آبان ۱۴۰۱
به عاشق می دهی تعلیم جان دادن، چه بی دردی! چراغ صبح می داند طریق جان فشانی را
۱۸ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ آبان ۱۴۰۱
• . هیچ‌زمان! آدم‌هایۍڪہ‌تورابہ‌خدا نزدیڪ‌مۍ‌ڪنند،رهانڪن! بودن‌آنهایعنۍخداهنوز حواسش‌بهت‌هست(:💚"
۱۸ آبان ۱۴۰۱
❍بَرگرد‌اِنتِـظـٰار‌ِاَهـٰالۍِآسِمـٰان•••♥🍃 ✦طُلۅع‌نَزدیڪ‌اَست‌اَگر‌بِخ‌ـۅاهیم ظُہۅر‌ِتۅزیبـٰاتَراَز‌ظُہۅر‌ِهَمِہ‌ۍ‌ِزیبـٰایۍهـٰاـست چ‌ِـشم‌بِہ‌راه‌زیبـٰاتَرین‌بُہـٰاریم👀☀ ❏‌اَلسَـلامُ‌عَلیڪَ یـٰاصاح‌ِـب‌َالزَّمـٰان•✨🦋 شاءالله فرج نزدیک است ✅أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍀
۱۸ آبان ۱۴۰۱