eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برای دستِ گرمت را گرفتن فرصت خوبی‌ است از این رو دوست دارم سردیِ فصل زمستان را
تو پاییزی‌ترین بادی و طوفانی‌ترین طوفان منم آن برگِ آواره، که می‌‌رقصم به هر سازَت
- ‌‌بـرون نمـۍرود از ؛ خاطرم خیـالِ وصالت اگر چه نیست وصالۍ ولی خوشم به خیالت - رهی‌معیری '
خرم آن بقعه که آرامگه یار آن جاست راحت جان و شفای دل بیمار آن جاست
یکه بود و بی حریف، این شد که لشگر باب شد لشگری را کشت ، جنگ نابرابر باب شد تیغ بر کف با نقابی از دل لشگر گذشت در عرب، تشبیه ابروها به خنجر باب شد هیبتش را چون موذن داخل محراب دید ابتدای هر اذان الله اکبر باب شد شیعیان توحیدشان را در ولایت یافتند در نماز این شد که بعد از حمد، کوثر باب شد اصلا از وقتی که فهمیدیم کوثر با علی ست ختم قرآن بین ما از جزء آخر باب شد گفت پیغمبر انا علمٌ علیٌ بابها در مدینه ناگهان سوزاندن در باب شد! هر چه را شد باب کردند، آخرش اما چه شد؟ آخرش حیدر امیرالمومنین ارباب شد شاعر:
ناامیدی از غم عالم دل ما را خرید از غبار اندیشه نبود چشم بر هم هشته را
مرگ بر ارباب غفلت تلخ‌تر از زندگی است گرگ می‌آید به خواب اکثر شبان خفته را
بسم الله الرحمن الرحیم هر‌دو دو مصرع از تو نوشتم، قصیده شد هردو برای خوانده شدن برگزیده شد هردو فضائل علی و تیغ ذوالفقار علی دوسیب بود که از عرش چیده شد هردو علی که نیست خدا و علی که نیست بشر چگونه در شب معراج دیده شد هردو؟ صدا صدای خدا بود یا صدای علی؟ که خود به گوش پیمبر شنیده شد هردو علی است نفس نبی و نبی است جان علی دو روح بود و به یک تن دمیده شد هردو شب سیاهه‌ی ظلم و شب غم مظلوم به یُمن مقدم مولا سپیده شد هردو به حکم آیه‌ی "تَبَّت یَدا أبی‌لَهب" است که دست دشمن مولا بریده شد هردو فقط برای عبادت؟ فقط برای نبرد؟ علی برای کدام آفریده شد...؟ هردو.
کشورم را بهار می بینم این نظام برقرار می بینم پیشرفت و شکوه کشور را بنده پر افتخار می بینم دشمنان نظام و کشور را سخت مغموم و خوار می بینم لیبرال ها و طیف اصلاحات عصبانی و زار می بینم حوزه علمیه خدا را شکر من بصیرت مدار می بینم بنده آخوند انگلیسی را روبه و گرگ هار می بینم من سلبریتی بدون شعور این زمان بی شمار می بینم آنکه جفتک زند به دین و وطن همچنان روی کار می بینم! نقشه دشمنان ایران را گرچه با اعتبار می بینم ولی از آن محاسبات غلط خصم را شرمسار می بینم چونکه اینجا که نامش ایران است بنده با اقتدار می بینم مردم با بصیرت ایران کاملا هوشیار می بینم عده ای با رسانه دشمن عقل شان در حصار می بینم در حصار بی بی سی و منوتو هر دو را مثل مار می بینم لشکر سایبری دشمن را همه جا رهسپار می بینم در فضای مجازی عقرب و گرگ موش و هم سوسمار می بینم در فضای حقیقی اما من خصم را خنده دار می بینم بنده جاسوس یا محارب را این زمان روی دار می بینم در حمایت ز قاتل و جاسوس چند داد و هوار می بینم عده ای جاهل اند و برخی نیز خائن و نابکار می بینم برخی از داخل همین کشور چوب چرخ قطار می بینم از قطار نظام برخی را عاقبت در فرار می بینم با سرود سلام فرمانده نسل نو را سوار می بینم خون قاسم و آه آرتین را سیل و دیگر چو نار می بینم که عدو را بسی کند رسوا خصم را تار و مار می بینم رهبرم سید خراسانی در ظهور آشکار می بینم رهبرم نوح امت است او را صالح و با وقار می بینم یاوران امام خامنه ای عاقبت رستگار می بینم پرچم عفت و حجاب و حیا در وطن ماندگار می بینم حامیان حجاب را بسیار در یمین و یسار می بینم شهدا را عزیز و محبوب و سرور و شهریار می بینم من پلیس و سپاه و ارتش را پاک و خدمتگزار می بینم در تل آویو معترض ها را بنده هشتاد هزار می بینم به فلسطین تمام اسرائیل عاقبت واگذار می بینم حمله موشکی ایران را قاطع و شاهکار می بینم عاقبت سرنوشت اسرائیل تلخ و بس ناگوار می بینم ردی از چکمه های ایرانی آن مکان یادگار می بینم حال و روز جهان عجیب است و غرب را در فشار می بینم چین و روسیه را نه عاشق ما بلکه همراه و یار می بینم نه که شرقی و نه که غربی را پس درست این شعار می بینم جنگ سختی درون آمریکا بنده در آن دیار می بینم یک زنی می شود رئیس جمهور پس سقوط دلار می بینم جنگ قرقیسیا چه نزدیک است شام را شام تار می بینم کافری را به نام سفیانی افعی و در شکار می بینم مدتی در عراق و سوریه نیز فتنه و انفجار می بینم قصد ایران کند چو سفیانی رهبرم ذوالفقار می بینم دست او پس به کشورم نرسد لطف پروردگار می بینم همچنین سید یمانی را قوی و استوار می بینم عاشقان پس ظهور نزدیک است ظالمان را خمار می بینم دولت عدل مهدی زهرا (عج) روشن و پایدار می بینم 📝 علی شیرازی l🚩السلام علیک یا أباعبدالله 🇮🇷
آن ترک مست بین که مستانه می‌رود شهری اسیر کرده سوی خانه می‌رود  هر جانبی که جلوه کنان روی می‌نهد با او هزار عاشق دیوانه می‌رود جانم ز تن رمید به سودای خال او مرغ از قفس پرید سوی دانه می‌رود از جان رفته پیش رخش میکنم گله با آشنا حکایت بیگانه می‌رود زاهد به خود مایل و عاشق به کوی دوست بلبل به باغ و جغد به ویرانه می‌رود  جامی ملول شود ز رفیقان کوی زهد پیمان شکست و بر سر پیمانه می‌رود
بوی آن گمشده گل را از چه گلبن خواهم که چو باد از همه سو می‌دوم و گمراهم همه سر چشمم و از ديدنِ او محرومم ‏همه تن دستم و از دامنِ او كوتاهم اخوان ثالث
بیرون نرو، در خانه با من باش، بیرون هوا سرد است، بوران است هرجا به جز این چاردیواری، رنج است، دیوار است، زندان است بیرون نرو، بیرون پر از سوز است، سرمای بیرون استخوان سوز است امروز هم مانند دیروز است، امروز هم دنیا زمستان است بیرون نرو، قدری تحمل کن، دارم برایت شال می بافم این شال گردن را که می بینی، در هر رجش یک بغض پنهان است صبح است اما رنگ شب دارد، حال جهان خوش نیست، تب دارد اصلا گرفته درد دنیا را، دردی که بی دارو و درمان است خون روان از کوه می ریزد، غم بی امان از روح می ریزد از شاخه ها اندوه می ریزد، هر فصل، فصل برگ ریزان است از پنجره بیرون پر از گرد است، درد است یا درد است یا درد است از این جهان شادی سفر کرده است، غم در دل هر خانه مهمان است جایی برای رفت و آمد نیست، نه، هیچ راهی سمت مقصد نیست پایان رفتن ها به جز سد نیست، در هر خیایان راه بندان است دنیای بی آشوب می آید، یک روز روز خوب می آید ای کاش در اخبار می گفتند، دوران سختی رو به پایان است...