eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
عالم تمام یک گل بی خار می‌شود دل را اگر ز کینه مصفا کند کسی صائب تبریزی
دوام عشق اگر خواهی، مکن با وصل آمیزش که آب زندگی هم می‌کند خاموش آتش را صائب تبریزی
خنده رسوا می نماید، پسته بی مغز را چون نداری مایه، از لاف سخن خاموش باش صائب تبریزی
جذبه عاشق اثر در سنگ خارا می کند کوهکن معشوق خود از سنگ پیدا می کند صائب تبریزی
شور است که در نغمه ی تار افتاده پایـیز کـه در قـاب بهـار افتاده از لرزش و رقص ناز انگشتانـت عکسی است به یادگار، تار افتاده
در اوج غصــه هم طلب همـــدلی نکن همچون‌ انارْ خون به جگر باش و تاجدار!
عشق صیدی ست که تیرت به خطا هم برود لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...! 🌴🕯🌴
باید امروز حواسم باشد ڪه اگر قاصدڪے را دیدم ، آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا ، به خدایے ڪه خودم میدانم ، نه خدایے ڪه برایم از خشم ، نه خدایے ڪه برایم از قهر، نه خدایے ڪه برایم ز غضب ساخته اند . به خدایے ڪه خودم میدانم ، به خدایے ڪه دلش پروانه است ، و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید، و به باران گفته است باغها تشنه شدند ، و حواسش حتے به دل نازک شب بو هم هست، ڪه مبادا ڪه ترک بردارد ، به خدایے ڪه خودم میدانم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غبارِ صبح تماشاست هرچه بادا باد تو هم بخند جهانِ خراب می خندد 🌴🕯🌴
‌ ‌ طرح انگور شمائل بہ ضریـح نـجف است هرچہ شاھ است کہ سائل بہ ضریـح نـجف است ڪعبـه در قبلـه کہ قائل بہ ضریح نجـف است ‌ ‌‌قبلـه اینجـا مـتـمایل بہ ضریـح نجـف اسـت نام زیبـاۍ تو رآ بر دل خود حڪ کردم نڪنـد کہ تو خدایۍ علۍ شڪ ڪردم حق بدھ دست خودم نیست مقصـر هستۍ ‌ ‌ ‌ ‌اولـۍ و آخـرۍ و باطـن و ظاهـر هستـۍ چشم حقۍ و تو عین الہ ناظر هستۍ دست‌حق دست‌تو‌ و قادر قاهر هستۍ توبـه ڪردم کہ دگـر ڪفر نگویم کہ نشد بر نـیاد دگــر آواز بـہ هوـیم کہ نـشـــــــــد یاعلۍ در حَرمَت توبہ شڪستن حتمیست شڪ نڪن در نجفـت چلہ نشستن حتمیست هر سحـر در حَرمَت خواب نرفتن حتمیست لعـن بـر دشمـن مـلعـون تـو گـفتن حـتمیست ڪفر تو لذت توحید چہ تڪفیر خوش است در نجـف باشم علۍ لذت زنجیر خوش است ‌ سیدمهـدی‌یعقوبۍ
غم مخور جانا در اين عالم كه عالم هيچ نيست نيست هستي جز دمي ناچيز و آن دم هيچ نيست 🌤سلام روزتون سراسر عشق و ⛅️آرامش و مهربانی 🌸‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎صبحتون زیبا🌸
"دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست این چندمین شب است که خوابم نبرده است" هی آفتاب را به تماشا نشسته ام هی ماه را کنار همین قرص ها که هست تقصیر قرص نیست که خوابم نمیبرد یادت تمام دلخوشی ام را به دار بست افتاده فال بد به دل قهوه های من با این همه نمیکشم از خاطرِ تو دست دیوار مست و پنجره هایی که بی صدا آغوشم از نبودن این شانه ها شکست تو نیستی و بی تو که خوابم نمیبرد اندوهی از نبودن تو بر دلم نشست بیدار مانده ام که تو را جستجو که نه! "این چندمین شب است که خوابم نبرده است."
در بحث و جدل، زیاده‌گویی نکنید با همدمِ خویش، تندخویی نکنید سرد است هوا، برایِ دلگرم شدن در مصرفِ عشق، صرفه‌جویی نکنید... ✌️😍
عشق صیدی است که تیرت به خطا هم برود لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...!
می خواهمت همیشه و امّا نمی‌شود بسیار می‌زنم در و در وانمی‌شود ای کاش تیغ تیز غمت خیر می‌گذشت حالا نهال خم شده سرپا نمی‌شود صدها گره زدی به گلویم که نوش من خود کرده زخمی‌ام که مداوا نمی‌شود بی هیچ گفتگو دل پر خون سکوت کن از قطره قطره های تو دریا نمی‌شود از گفتنم که چشم براه توام چه سود این قیل و قال کوچه تماشا نمی‌شود رفتی بگویمت به مدارا نرو بمان..! با بغض خون گرفته مدارا نمی‌شود.. دلخوش نشسته‌ام که تو شاید گذر کنی لعنت به شایدی که مهیّا نمی‌شود هر چند می‌روی، به سلامت ، نمان برو این عشق دل گرفته به دنیا نمی‌شود..
. . مگر قرار نشد دست بر دلم نگذاری نیامدم که مرا جزء رفتگان بشماری هنوز خط و نشان می کِشی و واهِمِه دارم که رسم نیست شکایت از این دلی که تو داری چراغ‌های سَرِ شاخه، دانه‌دانه‌ی اشکند خوش‌ست بگذری امشب به کوچه باغ اناری قرار بود بر این چینیِ شکسته نکوبی بر این انارِ تَرَک خورده، زخمِ تازه نکاری به سارهای سراسیمه فکر کرده‌ای آیا دمی که رد شده‌ای از غروبِ جنگلِ ساری چه فرق می‌کند ای دوست! بَعدِ کوچِ مسیحا که بود کُشتنِ او نقشه‌ی کدام حَواری چه فرق بین قفس هست و نرده های نفسگیر به محبسی و دلت خوش به بال بال قناری مگو که زنده به عشقی و اوست دار و ندارت که کشته عاشق بسیار را به جرم نداری
مولود جواد است و بهاران شده آقا هرچند که در فصل زمستان شده آقا گل کرده به لب های همه گوهر لبخند انگار زمین باز گلستان شده آقا
یک تن نیافتیم که فَهمَد زبانِ ما هم‌شهری‌اند مردم و ما در میان غریب‌...
مپرس از من چرا در اوج رعنایی زمین‌گیرم گریبان‌گیر و درگیرم، نه با یک غم که با صدها...
چنین که تنگ گرفته است آن دهان بر ما لبی که قسمت ما می شود لب گور است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیش ما نهیست الا گوش بر پیغام او. بلبلان از بوی گل مستند و ما از روی دوست خواجوی کرمانی سلام نیم روزتان دل انگیز 🕊🌱
مهتاب نگین سرخ انگشتر ماست اندیشه‌ی سبز رود در باور ماست مانند شهاب در شفق شعله‌وریم خورشید طلایه‌دار خاکستر ماست
🔲 ضرب‌المثل چشمان تو مثل واژه‌ها در غزلند آغشته به طعم و رنگ و بوی عسلند از بس‌که صمیمی‌اند و پاکند و نجیب در بین تمام خلق ضرب‌المثلند
روزى سه بار عكس تو را گريه مى كنم من در ميان خاطره هايت چه مى كنم؟ من را ببخش چون که دلم تنگ می شود گاهى تو را به چشم خودم وعده مى كنم شكى ولى به حد يقين دوست دارمت پیچیده ای، منم که تو را ساده مى كنم
همه چیز در زمستان یخ‌ می‌بندد جز عطر،اشتیاق،خاطرات و برخی آرزوها...