eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
از بيابان بوی گندم مانده است عشق روی دست مردم مانده است آسمان بازيچه ی طوفان ماست ابر نعش آه سرگردان ماست باز هم يک روز طوفان می شود هر چه می خواهد خدا آن می شود می روم افتان و خيزان تا غدير باده ها می نوشم از جوشن کبير آب زمزم در دل صحرا خوش است باده نوشی از کف مولا خوش است فاش می گويم که مولايم علی است آفتاب صبح فردايم علی است هر که در عشق علی گم می شود مثل گل محبوب مردم می شود تا علی گفتم زبان آتش گرفت پيش چشمم آسمان آتش گرفت آسمان رقصيد و بارانی شديم موج زد دريا و طوفانی شديم بغض چندين ساله يگی ما باز شد يا علی گفتيم و عشق آغاز شد يا عليگی گفتيم و دريا خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد یا علی گفتیم و گلها وا شدند عشق آمد قطره ها دریا شدند یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم مست از آن دستی که می دانی شدیم یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت کوفه در تزویر خود پایان گرفت کوفه یعنی دستهای ناتنی کوفه یعنی مردهای منحنی کوفه یعنی مرد آری مرد نیست یا اگر هم هست صاحب درد نیست عده ای رندان بازاری شدند عده ای رسوایی جاری شدند آن همه دستی که در شب طی شدند ابن ملجم های پی در پی شدند از سکوت و گریه سرشارم علی تا همیشه دوستت دارم علی محمود اکرامی فر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گوهری شُد از درونِ کعبه بیرون از صدف کرد بیت الله را با آن شرف بیت‌ الشّرف
عروة الوثقی‌ دارد از جایی بشارت‌های پنهان می‌دهد بیشتر نهج‌البلاغه بوی قرآن می‌دهد عروة الوثقی‌است «بسم الله الرحمن الرحیم» هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن می‌دهد این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان می‌دهد چشم می‌بندم میان بارش رحمانی‌اش سطر سطر آیه‌هایش بوی باران می‌دهد بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات» جامی از این می‌چشاند جامی از آن می‌دهد این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی» تا کتاب الله ناطق را به انسان می‌دهد گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را دردها را با همین یک نسخه درمان می‌دهد آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش کار دنیای شما را نیز سامان می‌دهد مالک اشتر علی را خوب می‌فهمد نه ما او که با سر پای فرمان علی جان می‌دهد مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان می‌دهد جرج جرداق مسیحی هم حواری علی‌است این مسیحی با علی بوی مسلمان می‌دهد...
عشق تو را ما عشق تو را به سینه اندوخته‎‌ایم در آتش عشق، بال و پر سوخته‌ایم هرکس به‌کسی دوخته چشم خود را ما دیده به دست مرتضی دوخته‌ایم
بشر که قدرت فهمیدنش همین قدر است چگونه فرض کند مرتضی علی بشر است نه‌ممکن‌است‌نه‌واجب‌علی کسی دگر است مسلم‌ است خدا نیست از بشر که سر است به عجز خم شو و زانو بزن در این درگاه بگو که: اشهد ان علی ولی الله
مـیـــلاد عـــلی روز پـدر نـام گرفت خورشید هم از نور علی وام گرفت آرامـش دلـهـا فـقـط از یاد خداست طـوفـان دلـم بـا عـــــلی آرام گرفت
دلت بارونیه دنیای دردی دلت می خواست اصلا برنگردی زمانیکه جماعت مرد می خواست دو تا دستاتو جبهه هدیه کردی
0️⃣2️⃣ (پادشه عشق) علی جان( ع   ) ای یاد تو عمری همه شب روح نمازم می سوزم وخود شعله ور از راز و نیازم ای تکیه گه محکم تنهایی شب هام ای پادشه عشق ببین سوز و گدازم؛ گفتند اگر پردهء اسرار بیفتد فرقی نکند پیش تو ای عالمِ رازم ای نور  خدا ، روشنی عالم امکان ای گوهر عرفانی شب های درازم گویند که در عشق؛ خودِ معجزه هستی بنشین که سری بر قدم عشق ببازم درد دل من بهتر از این سینه بدانی مولا مددی تا دل خود باز بسازم اسطورهء خوبی و خِرَد مرد شجاعان با تو به بدی های جهان باز بتازم ای زنده ترین نام سرافراز به هستی تنها ست دلم با دم مهرت بنوازم ای دلبر عشاق جهان قلّهء عرفان بر عاشقیم حضرت دلدار  بنازم             میلاد مولد کعبه حضرت علی علیه السلام و روز پدر برهمه مبارک باد
امروز دعایِ عاشقان پَر دارد وقتی که علی هزار لشکر دارد دل‌خسته و آزرده به آینده مرو راه شهدا هنوز رهبر دارد
🔹جان پیمبر🔹🍃🌹 دریا بدون ماه تلاطم نمی‌کند تا نور توست، راه کسی گم نمی‌کند در لحظه‌های سبز مناجات با خدا حتی کلیم چون تو تکلم نمی‌کند در زندگی غذای تو شد نان جو، نمک مرد بهشت، روی به گندم نمی‌کند جان پیمبری! اگر از او جدا شوی یک غنچه این بهشت تبسم نمی‌کند او راحت تو و تو قرار پیامبر می‌یافت با تو جان دوباره پیامبر وقتش رسیده است که یک آرزو کنی این خاک را زلال‌تر از آبرو کنی تا عرش شانه‌های نبی کرده‌ای عروج تا مثل او به دعوت معراج رو کنی دنیا به حسرت نگهت زیر پات ماند تا چند کفش‌های خودت را رفو کنی؟ هم‌صحبت تو نیست کسی غیر فاطمه برخیز سمت آینه تا گفتگو کنی زیباترین طلیعۀ قدر تو فاطمه‌ست پشت و پناه خیبر و بدر تو فاطمه‌ست وقت «سلونی» است که خود را نشان دهی تا که خبر از آن طرف آسمان دهی در بستر پیمبر اگر آرمیده‌ای این آرزوی توست به جایش تو جان دهی تا که حدیث منزلت از شأن تو گواست شرح نگین خاتم پیغمبران دهی.. حالا بیا کلید بهشت خدا به دست باید که راه را به محبان نشان دهی ای مرد زخم خوردۀ میدان جنگ‌ها حالا نگاه کیست بر آن زخم‌ها دوا بر چهره‌ات نگاه پیمبر چه دیدنی‌ست وقت وصال این دو برادر چه دیدنی‌ست زیباترین ترانۀ صبح قیامت است ساقی کنار چشمۀ کوثر چه دیدنی‌ست این روشن است سایۀ حق در وجود توست کعبه ز نور توست منور، چه دیدنی‌ست وقتی شکوه قدرت تو جلوه می‌کند در دست‌های تو در خیبر چه دیدنی‌ست بر بال جبرئیل نوشته فضائلت این بال و پر برای پیمبر چه دیدنی‌ست اهل سقیفه از تو چه دورند یا علی در دیدن مقام تو کورند یا علی نور شما نشانۀ صبح سپیده است خلقت گلی ز باغ بهار تو چیده است گویا فرشته‌های خودش را خدای نور از روشنای نور شما آفریده است مولا هنوز سورۀ وحیی نیامده، آیات مؤمنون ز لبانت وزیده است وقتِ کرامت است رکوع نماز تو ای مرد مرحمت! که نظیر تو دیده است؟ این گریه‌ها و آه یتیمانه هر سحر پای تو را به سمت خرابه کشیده است ای معنی غدیر خدا و پیامبر یک نور واحدید شما و پیامبر
روز و شب از تو قضا از تو قدر می‌گوید ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر می گوید #حمیدرضا‌برقعی🌱
سه بیت از یک غزل از دل کعبه به صد قرن پس از خود تابید تازه با این‌که به صد پرده نهانش کردند بود در سجده و بودند به دوشش حسنین اینچنین شد که امیر دو جهانش کردند هست مخصوص به ایشان لقب مولانا حیف این لفظ که خرج دگرانش کردند شاعر:
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی بابای مفقودالاثر، بابای زخمی دور از تو سهم دختر از این بار هم پر پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟ تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی یک قاب چوبی روی دست میخ بودی توی کتابم هر چه بابا آب می داد مادر نشانم عکس توی قاب می داد اینجا کنار قاب عکست جان سپردم از بس که از این هفته ها سرکوفت خوردم من بیست سالم شد هنوزم توی قابی ؟! خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی! یک بار هم از گیرودار قاب رد شو از سیم های خاردار قاب رد شو برگرد تنها یک بغل بابای من باش ها ! یک بغل برگرد تنها جای من باش شاید تو هم شرمنده ی یک مشت خاکی جا مانده ای در ماجرای بی پلاکی عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است ای دست هایت آرزوی دست هایم ناز و ادایم مانده روی دستهایم تنها تلاشش انتظار است و سکوت است پروانه ای که توی تار عنکبوت است امشب عروسی می کنم جای تو خالی پای قباله جای امضای تو خالی ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش یک بار هم بابای معلوم الاثر باش شعری از عظیم زارع
صدا ۰۵۲.m4a
4.17M
تقدیم به مولا علی علیه السلام❤️
روز مرد آمده و زن ها به صف در هر گذر تا که گیرند کادویی آن دلبران بهر پدر همچنین از بهر شوهر هدیه ای زیبا و ناز تا که لبخندی نشیند بر لب آن مرد باز یک دو جفت جوراب باشد بهترین کادو ولی.. با کمک های رضا و اکبر و صغری ، علی... خانواده جملگی با هم همه از مرد و زن تا بگیرند یک جوراب بهر پدر آن هم خفن روز زن اما بخواهد آن زن نیکو خصال هم طلا و پول و ماشین هم سفر سوی نپال یا الهی مردها هستند مظلوم در جهان کن نصیب هر کدام هفتاد حوری جوان! "عاصی" 😂😂😅😅
روز مبارک آنانکه در عشق، گم شده پیدایند مجنون شده گان حضرت لیلایند امشب همه ی ستاره ها توی بهشت با شاخه ی گل به دیدنت می آیند جعفری
صحبت از بویِ خوشِ عطرِ " پدر " شد که یهو بغض در سینه تَرَک خورد و غزل ریخت به هم ✨ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 علیه السلام 💐شکاف آیا دلیلش چیست؟ 💐وقتی خانه دارد!! 🎤 👏 🌷بسیار دلنشین
می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر از شرمندگی باز هم آزرده دل،دولا کمر،بابای ما چند ماهی می شود در جستجوی کار نو می رود با خنده صبح وشام می گیرد عزا روی سرخ وسیلی واین آبروی لعنتی کم کمک دارد پشیمان میکند مارا حیا آشنایان هم غریبه،دوستان هم کور وکر از لب بابا نمی افتد توکل برخدا روزهای خوب می آیند! می دانم ولی... خرد شد بابا از این درد و غم بی انتها
. 🌺 آیت‌الکبرای حق نمی‌دانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو به‌جز احمد که می‌داند که هستی؟ تو یداللهی به‌جز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟ به‌جز کعبه که باشد سینه‌چاکت، حجت مطلق؟ همه جان‌ها فدای تو، همه عالم گدای تو تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری تویی که آسمان‌ها مانده مات "هَل‌ْأتا"ی تو تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد تو هستی آیت‌ُالکبرای حق، عالم عطای تو تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو نمی‌دانم چه می‌خواهد دگر، آن‌که تو را دارد! نمی‌دانم چه دارد آن‌که سر ننْهد به پای تو! چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو ✍️ 💐
. تو را اجازه بده تا پدر صدا بکنم به نام خوب تو هر صبح ابتدا بکنم اگرچه مثل ندارد خدا، اجازه بده تو را شبیه خدا در دلم ثنا بکنم غریب هر دو جهانم، عزیز من! بگذار که چشم را به نگاه تو آشنا بکنم ببین که آهوی قلبم اسیر دنیا شد بگو که آهوی خود را کجا رها بکنم؟ برای آنکه ضریحت مرا بغل گیرد کمک بکن که دل خویش را طلا بکنم دوباره نیّت خیری‌ است در دلم آقا که رو  به قبله‌ء تو عشق را ادا بکنم دوباره پهن کنی سفره‌ء امین‌الله و من بساط  غزل در حرم  به پا بکنم برای عرض ارادت بیاورم شعری علی علی بکنم یا خدا خدا بکنم؟ به جز هوای زیارت به من نمی‌چسبد همین که در حرمت خویش را فنا بکنم خدا کند که بیایم زیارت مخصوص مرا سوا بکنی یا تو را سوا بکنم اگرچه عاشق صادق  به من نمی‌آید دلم خوش است همین‌قدر  ادعا بکنم تمام عمر من از دست رفته و باید به یمن اسم علی، عشق را قضا بکنم دوباره خواب نجف دیده‌ام، چقدر به‌جاست- برای عرض ادب، خویش را فدا بکنم صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین
ای لبانت از رگ گردن به من نزدیک‌تر بوسه‌های هر شبت از من به من نزدیک‌تر دوری از آغوش گرمت مایه‌ی مرگ من است دست‌هات از لاله و لادن به من نزدیک‌تر از لب جادکمه‌ها رازی نخواهد کرد درز می‌شوی در پیرهن از تن به من نزدیک‌تر پرچم صلحی نشانت دادم و از آن‌به‌بعد مرزهایت هر شب از قبلاً به من نزدیک‌تر برفم و خوابیده کوهستان تو در من ولی می‌شود با هر نفس بهمن به من نزدیک‌تر عاقبت خاکستری می‌ماند از هر کلبه‌ای جز تو کی ای آتش روشن به من نزدیک‌تر؟!