eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌بینمت از دور و زیاد است همین هم این سوخته‌‌دل ساخته با کمتر از این هم...
چپ و راست رنج است و اندوه و درد! .
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی جست وجوی تو به بی خانه شدن می ارزد
🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 کسی حساب نکردو به احترام خودم جواب میدهم اینجا به هر سلام خودم تویی که عاشق اشعار ناب من هستی بخواه دفتر من را به انضمام خودم فقیرم از "تونداری" که رفته ایمانم تورا به بیع فضولی زدم بنام خودم به جنگ سرد نگاه تو رفتم و حالا رسیده ام به فروپاشی نظام خودم شکایت از تو ندارم که برنخواهی گشت چه دردها نکشیده دل از دوام خودم زبان طعنه زنان پیش عقل من کند است چه زخمها که نخورده دل از کلام خودم دوباره بی خبر از تو به دشت برگشتند تمام قاصدک های بی مرام خودم بهای حرمت دل در جوانی ام اینست خمیده قامتم اما به احترام خودم 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁
هم شکارش کرده بودم هم شکارم کرده بود فرض کن صیاد بر صیاد دام آورده بود...
دل به نگاهِ اولین، گشت شکار چشم تو زخمِ دگر چه می‌زنی صیدِ به خون تپیده را؟
تا نسوزے عشق را هرگز نمیفهمے ڪہ چیست گاہ بخشیدن گهے آغوش و گہ درد و غم است
مات تقدیرم و دلتنگم و دل آزرده دل به دریا زده و از همه جا پا خورده مثل آن مشهدی ام قرعه به جای عتبات سفر ده شب و ده روزه ی مشهد برده غصه قفلی زده بر زندگی ام می خندد گریه دار است ولی حال من افسرده پای غم را تو در این خانه شبی وا کردی عشق ای لعنتیِ وحشی مادر مرده رفتم از یاد تو انگار نبودم هرگز... سیل یاد تو ولی دار و ندارم برده یاد می آوری ام، خصلت دنیا این است بر مزار همه پیداست گلی پژمرده 📚گیدا
باسمه تعالی هنر می‌ریزد از دستانت ای گُل! وقتِ گلدوزی گُلِ جانِ مرا داری به جانِ خویش می‌دوزی اگر امروز دلتنگیم اگر این لحظه دور از هم به ما هم می‌‌‌رسد ایّامِ وصل و عاشقی روزی مرا غم نیست آن‌جا که تو آرامِ دلم باشی شکستی نیست در من با تو ای تندیسِ پیروزی! تورا هرلحظه بیش از پیش می‌خواهم،برای‌من هزاران سال دیگر هم همان محبوبِ دیروزی تبِ خورشیدِ چشمانِ تو کاری کرد فهمیدم که ماندن خیره در چشمِ تو یعنی خانمان‌سوزی
18aa6fe8-f606-414b-a9c9-710fd043d0e5_.mp3
9.78M
؏ـشق... همین است تنت میࢪود و دلت جایۍ میانِ دستهایِ ڪسۍ تا اَبد جا میماند...🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هـوا آرام ، شـب خاموش ، راهِ آسمـان ها باز خيالم چون كبوترهاىِ وحشى مى كند پرواز