eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا آنگونه جذبِ مذهبت کردی که می دانم ... مطیعِ چشم های نامسلمان تو خواهم شد
ستاره می‌دمد از چشم‌های روشن تو بهار می‌شکفد در زمینه‌ی تن تو فرشتگان، چو گل عشق در تو می‌شکفند بهار نیست، بهشت است فصل دیدن تو تو تکیه‌گاه منی، وز تو مرده‌ام زنده‌است مرا رها نکنی دست من به دامن تو گل از تو شرم به‌بار آورد اگر بدمد که رشک خاطر گلزارهاست گلشن تو رسد به خوشه‌ی پروین و ماه اگر دستم همه بچینم و آویزمش به گردن تو تو می‌شکوفی و پاییز می‌شود پرپر گل همیشه بهارم! خوشا شکفتن تو 🌹بهارطبیعت و بهارقرآن مبارک🌹 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
. من مدتی است ابر بهارم برای تو باید ولم کنند ببارم برای تو این روزها پر از هیجان تغزلم چیزی به جز ترانه ندارم برای تو جان من است و جان تو امروز حاضرم این را به پای آن بگذارم برای تو از حد دوست دارمت اعداد عاجزند اصلا نمی شود بشمارم برای تو این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشت دریا نداشت دل بسپارم برای تو من ماهی ام تو آب، تو ماهی، من آفتاب یاری برای من تو و یارم برای تو با آن صدای ناز برایم غزل بخوان تا وقت مرگ حوصله دارم برای تو مهدی فرجی ‌
سلام سوژه نابم برای عکاسی‌ ردیفِ منتخب شاعران وسواسی‌ سلام «هوبره»ی فرش‌های کرمانی‌ ظرافت قلیان‌های شاه عباسی‌ تجسم شب باران و مخمل نوری‌ تلاقی غزل و سنگ یَشم الماسی‌ و ذوالفنون، شب چشم تو را سه تار زده‌ به روی جامه‌دران با کلید «سل لا سی» دعا، دعای همان روزگار کودکی است: خدا تُنه تِه دو باله تو مال من باسی‌!!!
من آن اشکم که از دیواره ی هر چشم میبارم تو از احساس لبریزی و من از غصه سرشارم شبیه قرص ماهی شب به شب با شعر می آیی همه با قرص میخوابند و من با قرص بیدارم هوای خوب فروردین شد و از عشق لبریزم چگونه میتوانم بی تو دست از عشق بردارم تمام شعر من در تارو پود ارض جاری شد زمین جای قشنگی میشود وقتی تو را دارم میان خواب و بیداری برایت شعر میبافم از ان روزی که گفتی، شعرهایت را خریدارم!
‌ ماه رمضان آمد و شیطان به فلان رفت فریاد برآورده و با بانگ اذان رفت آنان که نبستند سحر، بار شکم را دیدند که بدجور کلاهی سرشان رفت جاندار که جان داشت در این ماه سر ظهر با چشم خودش دید که یک مرتبه جان رفت چون خواب ثواب است در این ماه مبارک خوابیدم و بیدار شدم نصف زمان رفت نصف دگرش پهن شدم در برِ کولر دیگر چه بگویم که چنین رفت و چنان رفت هر روز خلایق همه خوردند و نخوردیم دائم ز لب و لوچۀ ما آب دهان رفت گفتند سفر کار درستی است در این ماه مهسا به مهاباد و همایون همدان رفت تا عذر بیابند، مگر روزه نگیرند پرویز پیِ دکتر اعصاب و روان رفت محمود پی دکتر قلب و غدد و پوست پروانه پی دکتر اطفال و زنان رفت ما (تف به ریا😅) روزه گرفتیم به هر شکل ابلیس از این همت ما زوزه کشان رفت هم قول بهشت از طرف عرش گرفتیم هم چربیِ دور شکم و پاچه و ران رفت از سفرۀ افطار اینستا شده آباد هی عکس حلیم آمد و هی بوقلمان رفت به به چه غذایی است همین است که گویند راه شعرا دور ز راه عرفا نیست! | |
روزه یعنی که توقف به لب شط فرات اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین...
هر قدر بیشتر طلب صــبر میکنم این سینه تنگ تر،غمم از حد بِه‌در شود دیگر تمام گشته، تمامِ تحـملم ای کاش وقتِ وصلِ تو نزدیکتر شود سلام🌹 در پناه امام زمان (عج) روزگارتون بخیر و سلامت 💐
. 💠 ماه مبارک رمضان
روی تو را ز چشمه‌ی نور آفریده‌اند لعل تو، از شراب طهور آفریده‌اند خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست آئینه‌ی تو را، ز بلور آفریده‌اند پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش خورشید را برای ظهور آفریده‌اند خیل ملک‌، ز خاک در آستان تو مشتی گرفته، پیکر حور آفریده‌اند عمری اسیر هجر تو بود و فغان نکرد بنگر دل مرا چه صبور آفریده‌اند از نام دلربای تو همّت گرفته‌اند تا برج آخرین شهور آفریده‌اند عشّاق را به کوی وصال تو ره نبود این راه دور را به مرور آفریده‌اند "پروانه" را در آتش هجران خود مسوز کاو را برای درک حضور آفریده‌اند
🌙 مُدهامّتان شور ِشیرینیِ شهرُ رمضان است دو چشمت مشهدِ أشهدُ أن لای اذان است دو چشمت خواب و بیدار به درک شب قدرش نرسیدند ألذی اُنزلَ فیهِ القرآن است دو چشمت گرهی بین دو ابروی کمانت اگر افتد أصلِحوا بینَهما طائفتان است دو چشمت ای دو چشمت زده از شدّت سبزی به سیاهی پشت مژگان تو مُدهامّتان است دو چشمت چشم وا می کنی انگار دو دریاست، دو طوفان مرجَ البحرین ِ یَلتقیان است دو چشمت آه یا مریمُ ما کانَ ابوکِ إمرءَ سَوءٍ! از چه با این همه پاکی نگران است دو چشمت می کند گاه به گاهی سوی عشّاق نگاهی فسیَکفیکهمُ الله؛ چنان است دو چشمت
شعرهایی را که مینْوِشتم درون دفترش با خبر گشتم که میخواند برای همسرش مثل آگاهی ز مرگ آشنا و یک عزیز غیر ممکن می‌شود گاه این خبرها باورش