eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب که ز شادی شده سرشار علی در آینه دیده روی دادار علی چیده ست گلِ بوسه ز لب‌های حسن یعنی به رُطب نموده افطار علی
بر نامِ کریمِ آلِ طاها یکبار نه ده بار نه، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا، صلوات
🌷 در روزه اگر مرد و زن افطار کنند با آب، رطب یا لبن افطار کنند امشب علی و فاطمه و پیغمبر با بوسه ز روی حسن افطار کنند
🌷 ای مظهر صبر و حلم وایمان وصفات در روز جزا شفیع اندر عرصات از صبح ازل تا به ابد بی کم وکاست بر تربت بی شمع وچراغت
خورشید نجابت و صفا را عشق است سلطان کرامت و سخا را عشق است در بین تمام خوبرویان جهان رخسار امام مجتبی را عشق است *** در نیمه ماه ماه کامل حسن است در سیر و سلوک راه کامل حسن است یک گوشه ای از فضائلش این بس که... در جنگ جمل سپاه کامل حسن است ✍
با نام تو محتاج نباشم... به دوا با یاد تو اعتقاد دارم... به شفا تاریخ نوشته که به سگ نان دادی محتاج همان لقمه‌ی نانم... به خدا
خوش‌آمد می‌گم به اعضا جدید کانال👏👏🌺🌹🌷🌺🌹🌷🌺🌹🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان : 🔹 بسم الله الرحمن الرحیم 🔸اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِينَ، وَ اشْرَحْ فِيهِ صَدْرِي بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِينَ، بِأَمَانِكَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ. خدایا در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن، و سینه ام را برای انابه همانند بازگشت خاضعان باز کن، به امان دادنت ای امان ده هراسندگان .✔️
AUD-20210515-WA0089.mp3
4.15M
تحدیر(تندخوانی)جز پانزدهم 🌴💎🌹💎🌴
برکت ریخته در سفره‌ی بی نان از تو ای که تعبیر شده معنی احسان از تو ابرها بر سر کویت همگی کاسه به دست تا مگر سر برسد رحمت باران از تو بی نصیب از کرمت هیچ کسی نیست که نیست نیست در هیچ دلی حاجت پنهان از تو کمترین مرتبتش حاتم طایی شدن است هرکه آموخته آئین کریمان از تو یاکریم است دلم، آمده تا برچیند دانه‌ی رزق در این گوشه‌ی ایوان از تو چه شود بر سر من دست نوازش بکشی؟ برسد تا دل آشفته به سامان از تو دست پر آمدن از کوی تو عادت شده است دست خالی از ما، لطف فراوان از تو..
تابیدن انوار جَلی دیدن داشت روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی دیدن داشت
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 ولادت با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد ای حاتم از عطای تو انگشت بر دهن ای اسوه در شجاعت و در رزم تن به تن در وصف هیبت تو همین بس که مرتضی می‌گفت اول رجز اِنّی ابالحسن ✍️ عباس تافته 🔻
اثری نمانْد باقی ز من اَندر آرزویت چه کنم که سیر دیدن نتوان رخ نکویت همه روز گرد کویَت، همه شب بر آستانت غرضی جز این ندارم که نظر کنم به رویت خِرد و ضمیر و هوش و دل‌و جان‌و چشم من شد ز همه خیالْ خالی، به جز از خیال رویت پس از این به دیده خواهم به طواف کویَت آیم که بِسود تا به زانو قدمم به جست‌وجویت ز نسیم جانفزایت، دلِ مرده زنده گردد ز کدام باغی ای‌جان که‌چنین خوش‌است بویت..
مقدّس است برایم نگاه کردنِ تو سرِ قرار، همیشه اگر وضو دارم
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
تبسُّم‌آشنا کردم لبش را در این شق‌القمر اعجاز دارم ...
دیشب به نمازم ، رخ زیبای تو دیدم ... ماندم به قنوت و به تشهد نرسیدم ...
خورشید نجابت و صفا را عشق است سلطان کرامت و سخا را عشق است در بین تمام خوبرویان جهان رخسار امام مجتبی را عشق است *** در نیمه ماه ماه کامل حسن است در سیر و سلوک راه کامل حسن است یک گوشه ای از فضائلش این بس که... در جنگ جمل سپاه کامل حسن است ✍
دلی شکسته تر از نای نی لبک دارم یواش! دست نزن شیشه ام ترک دارم چقدر وسوسه در چشم انتخاب من است که بر صداقت آیینه نیز شک دارم رفیق ! بار غریبی به دوش من مانده که احتیاج به یک دوست ، یک کمک دارم صدا زدم که به من در قبال سکه ی زخم چه می دهید؟یکی گفت: من نمک دارم من و تو هر دو غریبیم و آشنای سکوت خوشم به اینکه غمی با تو مشترک دارم  
بسم الله الرحمن الرحیم حاتم طه ایزد منّان چو آفرینش ما خواست جمله جهان را در اوج حُسن بیاراست جنگل و دریا و کوه و دشت گواهند حمد و سپاس از برای خالق یکتاست هرچه تصور کنی محل تامّل هرطرفی بنگری مجال تماشاست قابل درک است در تمامی ذرّات قدرت پروردگار بس که هویداست ما همه محکوم دادگاه قضائیم حکم خدا چون بدون شاید و امّاست از قلم صُنع او به دفتر خلقت هر کلمه پاسخ هزار معماست هرچه خدا آفریده عین کمال است این همه را از حدیث حُسن تو آراست جمع تمام صفات حُسن دوعالم در وجنات حَسن هرآینه پیداست خادم دربار اوست مرد و زن ما اول این لوح نام آدم‌وحوّاست رأفت او بادبان کشتی نوح است رحمت او ناجی غریق دودنیاست از نظر لطف او وزیده نسیمی دیده‌ی یعقوب اگر هرآینه بیناست مرشد کامل که در مراتب توحید هادی ادریس و هود و صالح و یحیاست شد متوسل به او خلیل خداوند چون که خدا ذبح نوردیده از او خواست خلق دوعالم اسیر یوسف کنعان یوسف کنعان اسیر یوسف زهراست خلق دوعالم گدای حاتم طائی حاتم طائی گدای حاتم طاهاست اوست که در ماجرای وحشت فرعون ناجی موسی در آستانه‌ی دریاست مُلک سلیمان نگین خاتم دستش فرش مسیرش تمام عرش معلّاست صابر اعظم که در مقام تحمّل حضرت ایوب فیض صبر از او خواست ذکر لب یونس است در دل ماهی نام بلندش چنان که عالی و اعلی‌ست عیسی اگر دم گرفت و مرده شفا داد ذکر حسن دم‌به‌دم به هر دم عیساست حُسن دوعالم غلام حلقه به گوشش دست به سینه نشسته در بر او راست شیوه‌ی لطفش شبیه لطف پیمبر شیوه‌ی رزمش شبیه شیوه‌ی مولاست از در این خانه پا نکش که نبی گفت؛ هرچه که خیر دوعالم است همین‌جاست چون که کریم و کریمِ ابن کریم است بخشش او نیز قبل عرض تقاضاست زندگی‌اش را سه‌بار داده به مردم این کمی از لطف بیکرانه‌ی آقاست رونق اشعار شاعران شده مدحش دفتر هریک پر از قصیده‌ی قرّاست هیچ‌کسی پیش او غریب نمانده گرچه خودش در جهان غریبه و تنهاست مرد کریمی که در کمال کرامت رازق امروز ما و شافع فرداست کرسی خاص شفاعت از همه‌ی خلق روز قیامت برای اوست که برپاست گرچه سیاه است نامه‌ی همه، اما مِهر حَسن مُهر حُسن عاقبت ماست
☆ بایـد بــدون ایـنکه کـسی را خــبر کـنم با قایـــق خـــیال به قلبت ســـفر کــنم همراه موج، دست‌به‌دست سکوت شب از تــنگه‌ی نگـــاه حــسودان گــذر کـنم وقتی سوار کـشتی نــوحِ دلــت شــدم بی اضطراب از هــمه دنیــا حـــذر کــنم طوفان شعر قصد وزیدن گرفته اســت فـرصت نمانده است نبـاید خـــطر کنم بایــد به جـــای ثانیـــه‌های نـــــبودنت یـک عمـر با تـو درد دلـی مختصـر کنم
هر چند غریبه در وطن بوده و بس بخشنده‌ترین امام من بوده و بس از حاتم طایی ننویسید که او ایما و اشاره‌ی حسن بوده و بس
تو آمدی، رمضان سفره ضیافت شد شب تولد تو تازه ماه رؤیت شد همین که در دو جهان کار تو کرامت شد خیال من دگر از روز حشر راحت شد صلی الله علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی ایها الکریم محمد رسولی
﴿از درد ترک خورده و از زخم کبودیم کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم﴾ ﴿او می رود و هر قدمش لاله و نسرین ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم﴾ ﴿ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم﴾ ﴿تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست از غیرتمان بود، نوشتند حسودیم﴾ ﴿پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است دلتنگ به یک خنده ی او زود به زودیم﴾ ﴿یک روز میاید و بماند که چه دیر است روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم﴾ ﴿بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم﴾ عسکری♡