eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام مهدی (عج) جان شرمنده اگر دعای من کار نکرد آنجور که باید دلم اصرار نکرد عجل لولیک الفرج گفت لبم اما دل من درست رفتار نکرد 🍃🌺🍃
درهای غصه را یکباره می‌بندی وقتی‌که می‌خندی
هی مگو که قارقار می‌کند! تو زبان زاغ را نخوانده‌ای؛ عاشق است و یاریار می‌کند
فصل آخر نوشته خواهد شد گفت این را کسی که می‌دانست: مرگ، روزی فرشته خواهد شد
فصل‌ها، جاده‌های خستگی‌اند؛  بی‌ نگاهت رسیده‌ام به خزان؛  برسانم به دور برگردان!
لَختِ جگری بر سرِ هر اشک فشاندیم حقّ‌ِ نمکِ گریه ادا شد، چه به‌جا شد...
چشم،زخمی بود بی‌روی تو بر رخساره‌ام سوزنِ مژگان گرفتم، دیده بر هم دوختم...
یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه دَر بازار عشق دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند...
مثل یک کودکِ تنهای به دور از مادر لحظه ای گر بشوم از تو جدا می‌ترسم من نه از درد، نه از مرگ و نه از آدمها بلکه از رفتن بی چون و چرا می‌ترسم بحثِ نامحرم و دنیای مجازات به کنار از همین بوسه که دادی به خطا می‌ترسم هم نشینی سخن، با گل و بلبل خوش است صحبت از بلبل غمگین به صبا می‌ترسم سر دوست داشتن تو با من و خالق دعواست من از آن شب که شوم دست به دعا می‌ترسم بعد از آن روز که گفتی《خداخافظ تو》 گاه و بیگاه من از اسم خدا می‌ترسم...
جفت هم بودیم و شاید مصلحت دانسته دنیا در بدر باشیم و عشقی، داستانش بسته باشد حالِ من آن کودک سرگشته را ماند که مادر می‌زند او را و می‌خواهد دهانش بسته باشد محمدجواد منوچهری