هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
برادر عاصی تنها کسی هست که من بدون اجازه اشعارش رو تغییر میدم 😅
خندید و نوشت؛ داغ؟ گفتم: هجران
سرمنشا انشقاق؟ گفتم: کیهان!
آورد چراغ، خواندمش تاریکی
پرسید چماق... سرفه کردم: ای...
محسنمرادیمصطفالو
به شوق دیدنت آتش به عود افکندم
بیا که آتش دل را به رود افکندم
به گوش کوچه ی کوچت به طاق تنهایی
برای آن که بیایی سرود افکندم
محسن مرادی مصطفالو
نکند بویِ تو را باد به هر جا ببرد
خوش ندارم دلِ هر رهگذری را ببری
#اعظم_سعادتمند
نسیم خوشخبر، از نورِچشم من چه خبر؟
همیشه در سفر، از بوی پیرهن چه خبر؟
تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری
از آن پری، گل قاصد، برای من چه خبر؟
نشسته در رهت ای صبح چشم شبزدهام
طلایهدار، زخورشید شبشکن چه خبر؟
بشارتی به من از کاروان بیار، ای عشق
همیشه رفتن و رفتن؟ ز آمدن چه خبر؟
به بوی عطر سر زلف او دلم خون شد
صبا کجاست؟ از آن نافهٔ خُتن چه خبر؟
#حسین_منزوی
صبح است و هوای عاشقی دارم من
باران زده، حرفِ منطقی دارم من
از رنگ و دورنگیِ جهان دور شدم
زیرا که رفیقِ صادقی دارم من.
#حسینعلی_زارعی
نیافتم لب میگون سراغ باده گرفتم
حلالِ من نشدی منّت از حرام کشیدم
هزار لعنت و نفرین بر التفاتِ خلایق
که هرچه ننگ کشیدم برای نام کشیدم
#عاصی_خراسانی
#شعرنوشت
نفسنفس نفسی درصف انیس نفوسم
شرارشعلهٔ شعری به شوق مرقدطوسم!
کتاب قصهٔ یک عمر بال بالِ کبوتر
به دورگنبدوصحن وسرای شمس شموسم
شبیه پنجره فولاد باز کرده ام آغوش
که خاک بارگه پادشاه طوس ببوسم!
برای این که درآری مرا به عقد اخوت
به زیر پردهٔ اشکِ تو شوقِ تازه عروسم
دلم به دست تو افتاده است تابفرستی
به کارگاه طلا کاری ات مرا که فلوسم!
برای این که به طبل ولایت تو بکوبم نقاره خانه ی تو با طنین و نغمهٔ کوسم
به پای عهدتویاثامن الحجج دَم محشر دخیل دامنت ازدستبرد"یومِ عبوسم"*!
*سوره انسان, آیه 10
# امام_رضا_علیه السلام
#دهه_کرامت
#بهجت_فروغی_مقدم
نزدیک نیا با تو مرا حادثه ای نیست
این آدم ویران شده از دور قشنگ است
#مریم_قهرمانلو